روی خود بنمود و هوش از ما ببرد
طاقت و هوش از تن شیدا ببرد
دل شکیب از روی خوب او نداشت
زان میان بگذاشتیمش تا ببرد
روی او چون دید نقش ما و من
نام من گم کرد و رخت ما ببرد
زین جهان من داشتم جان و دلی
این به دست آورد و آن در پا ببرد
من چنین در جوش و آتش ناپدید
گر نهان آمد، مرا پیدا ببرد
دانش و دین مرا آن چشم ترک
روز غارت بود، در یغما ببرد
از دل من بود هر غوغا که بود
پیش او رفت آن دل و غوغا ببرد
راه فردا بر گرفت از امشبم
کامشبم بگرفت و تا فردا ببرد
تا قیامت هر که گوید سرعشق
قطرهای باشد، کزین دریا ببرد
جای آن هست ار کنی جوش و فغان
اوحدی، کش عشق او از جا ببرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر شدت و عمق عشق و دلدادگی است. شاعر از تأثیرات مثبت و منفی عشق سخن میگوید و توصیف میکند که چگونه زیبایی و روی محبوب میتواند عقل و دل را از انسان برباید. او به کشمکشهای درونی خود اشاره میکند و بیان میکند که چگونه دل و احساساتش تحت تأثیر عشق به محبوب قرار گرفته است. شاعر به گونهای وصف میکند که هر چه از عشق بگوید، در برابر عمق آن تنها یک قطره از دریا خواهد بود و نشان میدهد که عشق واقعی میتواند انسان را به طریقی عمیق و تغییر دهنده متحول کند.
هوش مصنوعی: او با نمایان کردن روی خود، تمام عقل و هوش ما را از ما گرفت و توان و خرد را از روح دیوانه گرفت.
هوش مصنوعی: دل صبور ما تحمل زیبایی او را نداشت، بنابراین آن را واگذار کردیم تا خود را به بیتابی بسپارد.
هوش مصنوعی: وقتی او چهرهام را دید و به تصویر ما و من نگاه کرد، نام من را فراموش کرد و به همراه خود زیباییام را برد.
هوش مصنوعی: در این دنیا من جان و دل داشتم، یکی به آن دست یافت و دیگری در راه از پا درآمد.
هوش مصنوعی: من در حال حاضر در درون خود دچار احساسات شدید و آشفتگی هستم. اگر این احساسات پنهان شوند، دیگر کسی مرا نخواهد شناخت.
هوش مصنوعی: علوم و باورهای دینی من از آن چشم زیبای لبنانی دچار آسیب و غارت شدند و همه چیز را از من گرفت.
هوش مصنوعی: هر بلایی که در دل من وجود داشت، به سوی او رفت و آن دل و هیاهو را با خود برد.
هوش مصنوعی: راه فردا از امشب آغاز میشود و امشب مرا به سمت آینده میبرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که درباره عشق فقط اندکی سخن بگوید، مانند قطرهای است که از دریایی بزرگ ناظر است و نمیتواند تمام عمق و وسعت آن را درک کند.
هوش مصنوعی: اگر در دل عشق اوحدی عشق و هیجان برپا کنی، عشق او تو را به حدی میبرد که خارج از خودت میشوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد سر بسوی آب برد
تا که دم زد گاو را سیلاب برد
چونک جمع مستمع را خواب برد
سنگهای آسیا را آب برد
بانگ چاووشان دلم از جا ببرد
هوشم از سر قوتم از پا ببرد
سود فرمان از دو چشمش خواب برد
غفلت و اهمالش از دل تاب برد
توبه را بار دگر سیلاب برد
دزد آمد پاسبان را خواب برد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.