من چه گویم جفا و جنگ ترا؟
جرم رهوار و عذر لنگ ترا؟
ز دل و جان نشانه ساختهام
ناوک چشم شوخ شنگ ترا
ای نوازش کم و بهانه فراخ
لب لعل و دهان تنگ ترا
صلح را خود ببین که ما چه کنیم؟
که به جان میخریم جنگ ترا
دل بدزدی و زود بگریزی
ما بدانستهایم ننگ ترا
رنگ خوبان ز لوح فکر بشست
اوحدی، تا بدید رنگ ترا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر درباره روابط عاطفی و تنشهای عاطفی خود با معشوقهاش سخن میگوید. او از درد و رنجی که از جدایی و جنگهای عاطفی میکشد صحبت میکند و از زیباییهای معشوقهاش، که سبب این احساسات میشود، یاد میکند. همچنین به تضاد بین صلح و جنگ در روابط اشاره دارد و احساس میکند که عشق و علاقهاش به او باعث این ناهنجاریهاست. شاعر در نهایت به زیباییهای ظاهری معشوقه و تأثیر آن بر افکارش اشاره دارد.
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم از ستم و درگیری تو صحبت کنم؟ تو که به مانند یک جعفر بیگناهی، بهانهای ضعیف برای خود داری.
هوش مصنوعی: از دل و جانم علامتی برای تو ساختهام، تیرکمان چشم بازیگوش و شادانت.
هوش مصنوعی: به زیبایی و شیرینی لبهای تو کم توجهی میشود و این در حالی است که بهانههای زیادی برای نزدیکی به تو وجود دارد.
هوش مصنوعی: به صلح توجه کن و ببین ما چه اقداماتی انجام میدهیم؛ زیرا برای جنگ تو، جان خود را در خطر میاندازیم.
هوش مصنوعی: دل را با دزدیدن و فرار کردن به سرقت ببر، ما به خوبی ننگ تو را شناختهایم.
هوش مصنوعی: وقتی اوحدی به زیبایی و رنگ خوبان نگاه کرد، تمام افکارش را شست و شو داد و فقط رنگ تو را دید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.