پیداست حال مردم رند، آن چنان که هست
خرم دلی که فاش کند هر نهان که هست
میخواره گنج دارد و مردم بر آن که: نه
زاهد نداشت چیزی و ما را گمان که هست
مؤمن ز دین برآمد و صوفی ز اعتقاد
ترسا محمدی شد و عاشق همان که هست
سود جهان به مردم عاقل بده، که من
از بهر عاشقی بکشم هر زیان که هست
خلقی نشان دوست طلب میکنند و باز
از دوست غافلند به چندین نشان که هست
ای محتسب، تو دانی و شرع و اساس آن
قانون عشق را بگذار آن چنان که هست
ای آنکه یاد من نرود بر زبان تو
از بهر یاد تست مرا این زبان که هست
نامرد را مراد بهشتست ازان جهان
ما را مراد روی تو از هر جهان که هست
گر گفتهاند: نیست مرا با تو دوستی
مشنو ز بهر من سخن دشمنان، که هست
بیچاره آنکه خاک کف پای دوست نیست
ای من غلام خاک کف پای آن که هست
آشفته را گواه نباشد به عاشقی
رنگ رخش ز دور ببین و بدان که هست
گر زانکه اوحدی سگ تست، از درش مران
او را بهر لقب که تو دانی بخوان که هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بررسی حال انسانها و عشق میپردازد. او نشان میدهد که عدهای از مردم، حتی با وجود ثروت و خوشی، از عشق واقعی بیبهرهاند. به contrast، بعضی زاهدان که ظاهراً هیچ ندارند، در حقیقت دارای عمقی از عشق و حقیقتاند. شاعر به رفتار خویش و عشق به معشوق اشاره میکند و میگوید که برای عشق، حتی فدای زیانها خواهد شد.
او همچنین به مختصات عشق میپردازد و به این نکته اشاره میکند که بسیاری از مردم به دنبال نشانههای دوست هستند، اما از خود دوست غافلند. محتسب و قوانین شرع را به چالش میکشد و عشق را فراتر از هر قانون میداند. در انتها، به وفاداری و محبت به معشوقی اشاره میکند که با وجود دشواریها، عشق او را در دل دارد و این عشق را از هر چیزی با ارزشتر میداند.
شاعر تأکید میکند که دشمنان نمیتوانند حقیقت عشق را کتمان کنند و هشدار میدهد که انسانهای بیچاره تنها به خاطر نداشتن عشق و محبت حقیقی در رنجاند.
هوش مصنوعی: حال و وضعیت افرادی که آزاداندیش و صادق هستند آشکار است، همانطور که دل شاد و روشن کسی که رازهای نهان را به راحتی فاش میکند نیز مشخص است.
هوش مصنوعی: معتاد به الکل، ثروتی در اختیار دارد و مردم بر او قضاوتی میکنند که زاهد و پارسا چیزی ندارد، در حالی که ما فکر میکنیم او چیزی ندارد.
هوش مصنوعی: مؤمن از دین خارج شد و صوفی به اعتقاد ترسا تبدیل شد، اما عاشق همان چیزی است که هست.
هوش مصنوعی: بهتر است که منفعت دنیا را به انسانهای خردمند بدهی، زیرا من به خاطر عشق، هر گونه ضرر و زیانی را تحمل میکنم.
هوش مصنوعی: افرادی به دنبال نشانههایی از دوست میگردند، اما خود از وجود دوست غافلند، در حالی که نشانههای بسیاری از او وجود دارد.
هوش مصنوعی: ای محتسب، تو خود میدانی و بر اساس قوانین شرعی، قانون عشق را به همان گونهای که هست بگذارید و نگذارید دستخوش تغییر شود.
هوش مصنوعی: ای کسی که نام من همیشه بر زبانت جاری است، این زبان که برای یاد توست، همیشه مرا به یاد دارد.
هوش مصنوعی: انسان های ناپاک به دنبال بهشت در آن دنیا هستند، اما ما هدف و آرزویمان در هر دنیایی، فقط چهره توست.
هوش مصنوعی: اگر گفتهاند که من با تو دوستی ندارم، به سخنان دشمنان که به خاطر من میگویند گوش نده. چون در واقع، دوستی من با تو وجود دارد.
هوش مصنوعی: بیچاره کسی که حتی خاک پای دوستش را ندارد. من بنده و غلام خاک پای کسی هستم که چنین دوستی را دارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی در عشق دچار آشفتگی و بیتابی باشد، رنگ چهرهاش نمیتواند گواهی بر عشق او باشد. باید از دور به او نگریست و دانست که او همچنان وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر اوحدی (منظور شاعر) دشمن توست، او را از در خود رانده نکن. هر اسمی که میدانی، میتوانی بر او بگذاری، زیرا او هم مانند تو انسانی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گلهای نوشکفته بهر بوستان که هست
پیش رخ تو خار نماید چنانکه هست
با دود و آتش جگر و دل ز رشک تست
هر لاله ئی که باشد و هر ارغوان که هست
گر بهر سرو سرکش تو نیست پس چراست
[...]
بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست
آمد عیان بصورت ما هر نهان که هست
آئینه ساخت عالم و خود رابخود نمود
عکس جمال اوست نهان وعیان که هست
کونام و کو نشان زغیر وکجا هست غیر
[...]
نابسته رخنه نظر از هر عیان که هست
از پرده جلوه گر نشود هر نهان که هست
هر مو زبان نکته سرایی نمی شود
تا ترک گفتگو نکند این زبان که هست
چندین هزار جامه بدل کرد هر حباب
[...]
وحدت جهان گرفت و تماشا چنانکه هست
صدرنگ گل برآمد و بلبل همان که هست
دارد دلم برای غمت کارخانه ای
بیرون از این زمین و از این آسمان که هست
عکس تو را به روی گل و خار می کشد
[...]
در خاطر خدنگ قضا هر نهان که هست
کرد آن چنان نگاه تو خاطرنشان که هست
یا رب چه آفتی تو که دارد به صد زبان
داد از دل تو، هر دل نامهربان که هست
جان رفت و سرگرانی نازت چنان که بود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.