اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۲۳۲
امروز هر آن کسی که گل می بوید
با او به زبانِ حال گل می گوید
کز یار به هر جفا جدایی مَطلَب
کز خار به روزگار گل می روید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره ارتباط عمیق انسان با گل و زیباییهای طبیعت است. شاعر بیان میکند که هر کسی که عطر گل را استشمام کند، احساسی مشترک با آن پیدا میکند و با گل به زبان حال خود صحبت میکند. او همچنین به جدایی و دوری از معشوق اشاره میکند و تعبیر میکند که در زندگی، حتی از ناخرسندیها و مشکلات (خار) نیز زیبایی و شگفتی (گل) به وجود میآید.
هوش مصنوعی: امروز هر کسی که عطر گل را استشمام کند، با او به طور غیرلفظی و از طریق احساست گل درک و ارتباط برقرار میکند.
هوش مصنوعی: هرگز از یار خود جدا نشو، حتی اگر به تو جفا کند، چون در زندگی، مانند این است که از خار، گل می روید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این عقل که در ره سعادت پوید
روزی صد بار خود تو را میگوید
دریاب تو این یک دم وقتت که نهای
آن تره که بدروند و دیگر روید
هرگه که دلم فرصت آن دم جوید
کز صد غک دل با تو یکی برگوید
نامحرم و ناجنس در آن دم گوئی
از چرخ ببارد از زمین بروید
گر چه غم تو رخم به خون می شوید
عشق تو دراین دلم فزون می روید
آن است که عشق تو زبون می جوید
ورنه شکر تو تلخ چون می گوید
برخیز که ابر خاک را میشوید
تا سبزه ز خاک تو برون میروید
ای خفته اگر سخن نمیگوئی تو
این خاک تو گوئی که سخن میگوید
هر دل شده ای چهره به خون می شوید
هر غمزده ای ترانه ای می گوید
در هر راهی که رهروی می پوید
چون نیک نگه کنم تو را می جوید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.