گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

تا بر رخ چون گلت پدید است عرق

از شرم رخت زگل چکیده است عرق

در ابر شنیده ام که باران باشد

بر چهرهٔ خورشید که دیده است عرق

 
sunny dark_mode