اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۱۷۹
دانی که مرا با تو به گاه و بی گاه
جز با تو ندارم از چپ و راست نگاه
شاه تو مه است و شاهدان آب وی اند
در آب توان دید یقین سایهٔ ماه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این بیت به عشق و وابستگی خود به معشوق اشاره دارد و میگوید که در هر زمان جز معشوق کسی را نمیبیند. او معشوق را همچون ماه میداند و دیگران را که در آب به تصویر او مینگرند، تشبیه میکند. این ابیات نمادین بیانگر زیبایی و جذابیت معشوق است.
هوش مصنوعی: میدانی که در هر لحظه و هر جا، جز تو کسی را ندارم که به او نگاه کنم و از او کمک بگیرم.
هوش مصنوعی: شاه تو مانند ماه است و زیباییها در آب او مانند سایه آن ماه قابل مشاهدهاند؛ در آب میتوان به وضوح سایهاش را دید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با روز رخ تو گرچه ای دوست چو ماه
از روز و شب جهان نبودم آگاه
بنمود چو چشم بد فروبست آن ماه
شبهای فراق تو مرا روز سیاه
اندر شش و چار غایب آید ناگاه
در هشت و دو اسب خویش دارد کوتاه
در هفتم و سوم بفرستد چیزی
اندر نه و پنچ و یک بپردازد راه
گویند که معشوق تو زشتست و سیاه
گر زشت و سیاهست مرا نیست گناه
من عاشقم و دلم بر او گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه
بر دل دارد لاله یکی داغ سیاه
دارد سمن اندر زنخش سیمین چاه
بر فرق سر نرگس از زر کلاه
بر فرق سر چکاوه یک مشت گیاه
تا دست من از دامن تو شد کوتاه
دستی زده ام بدامن ناله و آه
یا در دل تو اثر کند ناله من
یا خرمن عمر من بسوزد ناگاه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.