اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
»
شمارهٔ ۶۰
چون آتش شهوت آبرویت را برد
در معرض هر بزرگ ماندی تو چو خرد
می کوش که باد نفس را خاک کنی
هر زنده که آن نکرد در عقبی مُرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر این معناست که وقتی آتش شهوت و خواستههای نفسانی در زندگی آدمی برافروخته میشود، آبرو و حیثیت او را از بین میبرد و او را در مقام پایینتری قرار میدهد. شاعر به فرد توصیه میکند که باید تلاش کند تا نفسش را سرکوب کرده و به خویشتنداری بپردازد، زیرا هر کس که نتواند این کار را بکند، در زندگی پس از مرگ و در آخرت ناکام خواهد بود.
هوش مصنوعی: وقتی که آتش شهوت به تو آسیب میزند، آبرویت را از دست میدهی و در برابر هر کسی کوچک جلوه میکنی، حتی اگر در ظاهر بزرگ به نظر بیایی.
هوش مصنوعی: سعی کن تا با تلاش و کوشش خود، به مقام و جایگاهی برسید که دیگران آن را نداشتهاند، زیرا هر کسی که در زندگیاش این کوشش را نکند، در زندگی آیندهاش ناموفق خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صافی دعوی ترا معنی دُرْد
فردا به قیامت این عمل خواهی بُرد
شرمت بادا اگر چنین خواهی زیست
ننگت بادا اگر چنان خواهی مُرد
دل برد و مرا نیز به مردم نشمرد
گفتار چه سودست چو ورغ آب ببرد
رو گرد سراپرده اسرار مگرد
کوشش چه کنی که نیستی مرد نبرد
مردی باید زهر دو عالم شده فرد
کو جرعه درد دوستان داند خورد
گویند به هر درد بود صابر مرد
تا کی خورم اندوه و غم و حسرت و درد
تا کی ز فراق دوست فریاد کنم
در فرقت دوست صبر نتوانم کرد
گر من روزی ز خدمتت گشتم فرد
صد راه دلم از تو پشیمانی خورد
جانا به یکی گناه از بنده مگرد
من آدمیام گنه نخست آدم کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.