گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ابوسعید ابوالخیر

ای صافی دعوی ترا معنی دُرْد

فردا به قیامت این عمل خواهی بُرد

شرمت بادا اگر چنین خواهی زیست

ننگت بادا اگر چنان خواهی مُرد

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از ابوسعید ابوالخیر
خواجه عبدالله انصاری

رو گرد سراپرده اسرار مگرد

کوشش چه کنی که نیستی مرد نبرد

مردی باید زهر دو عالم شده فرد

کو جرعه درد دوستان داند خورد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خواجه عبدالله انصاری
قطران تبریزی

گویند به هر درد بود صابر مرد

تا کی خورم اندوه و غم و حسرت و درد

تا کی ز فراق دوست فریاد کنم

در فرقت دوست صبر نتوانم کرد

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
عنصرالمعالی

گر من روزی ز خدمتت گشتم فرد

صد راه دلم از تو پشیمانی خورد

جانا به یکی گناه از بنده مگرد

من آدمی‌ام گنه نخست آدم کرد

مسعود سعد سلمان

گر باد هوای کوی سرایت سپرد

می دان تو که جان ز دستم ای جان نبرد

اندیشه نخواهم که به تو برگذرد

رشک آیدم از دیده که در تو نگرد

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه