گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

دل کز پی آب و نان در آتش نبود

جز خاک پریشان و مشوّش نبود

پیرانه به کنجی به سکونت بنشین

کز موی سپید کودکی خوش نبود

 
sunny dark_mode