گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

هر لحظه زدست غم به جان آید دل

در خوردن غم هیچ نیاساید دل

گفتم که زدیده است دل را تشویش

دیده چه کند تاش نفرماید دل

 
sunny dark_mode