گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عطار

جانا غمِ عشق تو بجان نتوان داد

یک ذرّه به ملک دو جهان نتوان داد

در بادیهٔ عشق تو هردل کافتاد

هرگز دیگر از او نشان نتوان داد

اوحدالدین کرمانی

در نفی تو خلق را امان نتوان داد

جز در ره اثبات تو جان نتوان داد

با آنکه زتو هیچ مکان خالی نیست

در هیچ مکان از تو نشان نتوان داد

مولانا

در نفی تو عقل را امان نتوان دید

جز در ره اثبات تو جان نتوان داد

با اینکه ز تو هیچ مکان خالی نیست

در هیچ مکان ترا نشان نتوان داد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه