گنجور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
انوری

ای پیش کفت جود فلک زراقی

ابنای ملوک مجلست را ساقی

من بنده ز پای می‌درآیم ز نیاز

دریاب که جز دمی ندارم باقی

عطار

گر دل گویم ز غایت مشتاقی

از دست بشد باده بیار ای ساقی

ور جان گویم در ره تو فانی شد

جان فانی شد کنون تو دانی باقی

اوحدالدین کرمانی

رو باده و بنگ را بکن در باقی

تا چند ازین دو سفرهٔ زراقی

مستی خواهی گردِ درِ معنی گرد

تا مست شوی و هم بمانی باقی

مولانا

زان ماه چهارده که بود اشراقی

گشتم زر ده دهی من از براقی

آن نیز ببرد از من تا هیچ شدم

ار ده ببرد چهار ماند باقی

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
جامی

فی القلب دم یسیل من آماقی

کی یظهر ما سترت من اشواقی

از قصه هجر و قصه مشتاقی

رمزی گفتم و قس علیه الباقی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه