هر گاه که از مهر به کین میل تو بیش است
اول نمک سینه ی ما باش که ریش است
معشوق در آغوش و مرا آیینه در کف
از بس که دلم شیفته ی زشتی خویش است
زندان بود آمیزش آن کز ره عادت
در کشمکش صحبت بیگانه و خویش است
دانم که شفیق اند طبیبان همگی، لیک
مرهم که نه معشوق نهد دشمن ریش است
با کعبه روان انس نگیرد دل عرفی
دایم قدمی چند ازین قافله پیش است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات متضاد عشق و نفرت سخن میگوید. او به این نکته اشاره کرده که در مواقعی احساس محبت تبدیل به کینه میشود و نسبت به عشق خود ناامید است. در عین حال، از زیبایی و زشتی خود میگوید و اشاره به سختیهای عشق دارد. همچنین، به مشکلات در رابطههای انسانی و نیاز به درمان اشاره میکند، و در انتها نشان میدهد که جستجوی عشق واقعی و ارتباط عمیق در دنیای پرهرج و مرج دشوار است.
هوش مصنوعی: هر وقت احساس میکنی که محبت جای خود را به دشمنی میدهد، بدان که در دل ما زخم عمیقی وجود دارد که باید ابتدا بهخاطر آن به ما توجه کنی.
هوش مصنوعی: معشوق در آغوشم است و من در دستم آینه دارم، زیرا به خاطر عشق عمیقم به زشتیهای خودم، نتوانستهام از خودم چشم بردارم.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ارتباط و تعاملات ناشی از عادت، مانند زندانی است که آدمی به آن وابسته میشود. در این حالت، فرد در کشمکش و تناقض میان گفتار و رفتار آشنایان و بیگانگان قرار دارد.
هوش مصنوعی: میدانم که پزشکان همه دلسوز هستند، اما هیچ دارویی نمیتواند جراحتی را التیام بخشد که عشق به ما زده باشد.
هوش مصنوعی: دل عرفی با کعبه ارتباطی برقرار نمیکند و همیشه چند قدم جلوتر از این قافله است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرمایهٔ عذر طلبم از همه بیش است
در قافلهٔ اشک همین آبله پیش است
جهدی که ز فکر حسد خلق برآیی
خاری که به پایی نخلد مرهم ریش است
تا مرگ فسردن نکشد طینت مردان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.