جنگ آتش، آشتی آتش، مدارا آتش است
خوش سر و کاری از آن بدخو مرا با آتش است
باده خواهی باش تا از خم برون آرم، که من
آن چه در جام و سبو دارم، مهیا، آتش است
با که گویم سر این معنی که نور حسن دوست
با دماغ ما گل و در چشم موسی آتش است
هم سمندر باش و هم ماهی که در جیحون عشق
روی دریا سلسبیل و قعر دریا آتش است
دوست را محکوم کس دیدن بود جانسوزتر
ور نه در جان زلیخا، شرم و سودا، آتش است
حسن جنسی نیست کانرا سیم و زر باشد بها
خان و مان کاروانی از این جا آتش است
عرفی از اندیشه ی بیهوده باز آ ، چاره نیست
سر نوشت ما بهشت جاودان یا آتش است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی همچون عشق، جاذبههای دوست، و درگیریهای درونی انسان میپردازد. شاعر از آتش به عنوان نمادی برای احساسات و تضادهای عاشقانه استفاده میکند. در هر بیت، به نوعی نشان میدهد که عشق هم میتواند زیبا و سرشار از لذت باشد و هم آتشین و دردناک. اشاره به اینکه دارایی واقعی و ارزشمند عشق است و در عین حال، احساسات عشق میتواند خردکننده باشد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که سرنوشت ما یا بهشت است یا آتش، و این نشاندهنده تضاد زندگی و عشق است.
هوش مصنوعی: جنگ و نزاع، باعث آتش و حرارت میشود، و آشتی و مدارا نیز در دل خود شعلهای از آتش دارد. خوشی و رفاه من از کار و گرفتاریهایی است که با آتش مرتبط است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی شراب بنوشی، باید کمی صبر کنی تا من آنچه در ظرف و جام دارم را برایت آماده کنم، زیرا این شراب نه تنها طعم لذیذی دارد، بلکه به مثابه آتشی سوزان است.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و حقیقت عشق اشاره دارد. در اینجا، شاعر میگوید که نمیداند با چه کسی باید دربارهٔ زیبایی عشق صحبت کند. عشق مثل نوری است که انسان را سرشار از زیبایی و احساس میکند، مانند گلی که عطر خود را به مشام میرساند و یا مانند آتش روشنی که در چشم موسی مشاهده شده است. این عنصرهای طبیعی نشاندهندهٔ زیبایی و شدت احساسات هستند.
هوش مصنوعی: هم مانند سمندر و هم مانند ماهی باش؛ زیرا در این مسیر عشق، دریا پر از شیرینی و لذت است و در عمق آن آتش وجود دارد.
هوش مصنوعی: جایز نیست که دوست را محاکمه کنیم، چرا که این کار بیشتر از هر چیزی موجب درد و آتش سوزانندهای میشود. چرا که در جان زلیخا نیز، شرم و عشق و آتش وجود دارد.
هوش مصنوعی: زیبایی حقیقی به جنس و مال وابسته نیست، زیرا ارزش او همچون سرب و طلا نیست. خانه و زندگی انسانها به مانند کاروانی است که از این مکان دور میشود و تنها از آتش و درد باقی میماند.
هوش مصنوعی: ای عرفی، از فکرهای بیفایده دست بردار؛ چون سرنوشت ما یا بهشت جاودان است یا آتش جهنم و راهی جز این نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر شرر گر شعله هرجا گشت پیدا آتش است
چاره دل کن که با آتش مدارا آتش است
رشک مانع، شوق غالب، در تو یارب چون رسم
راه عاشق در میان هفت دریا آتش است
چون چراغ مرده از صحبت دلی آورده ام
[...]
از تو ما را آب در جوی تمنا آتش است
عشق بازی چون مزاج باده گویا آتش است
ای معلم کشتی ما مشکل آید بر کنار
کاندر اقلیمی که مائیم آب دریا آتش است
ساغر از می بادت ای ساقی مرا معذور دار
[...]
جان روشن را جهان در چشم بینا آتش است
شبنم بی تاب را گل در ته پا آتش است
چشمه تیغ است آب روشن این صیدگاه
لاله بی داغ این دامان صحرا آتش است
در بساط سخت جانان غیر درد و داغ نیست
[...]
بیگل روی تو بر ما جام صهبا آتش است
در نظر آب است اما در سویدا آتش است
دور از او تا جام بر لب مینهم میسوزدم
می که با او آب حیوان است تنها آتش است
جلوهٔ معشوق بر هرکس به قدر حال اوست
[...]
چارة ما بیدلان در دفع سودا آتش است
آنچه آبی میزند بر آتش ما آتش است
نوش و نیش هر دو عالم یک حقیقت بیش نیست
آنچه موسی را چراغ خانه ما را آتش است
بر خلیل آتش گلستانست و بر ما دود دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.