هنگام و دم نزغ، خراب نقس است این
این حالت نزع است، دلم را هوس است این
می آیی و در خرمن ما می زنی آتش
در طعنه میندیش، که خاشاک خس است این
طوطی چو رود سوی شکر تلخ دهانان
گویند که بیداد به رنگ مگس است این
افغان مکن ای مرغ گرفتار، فرو میر
این باغ ارم نیست، درون قفس است این
گفتم نگهی کن، که به شکرانه دهم جان
رو تافت که عرفی نه چنان کار کس است این
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر حسی عمیق از نزع و التهابی در دل را بیان میکند. شاعر از حالتی نامناسب و دردناک سخن میگوید که در آن عشق و آرزو مخدوش شده است. او به محبوب اشاره میکند که با حضورش در زندگیاش، آتش به خرمن دلش میزند و بر درد و رنجش میافزاید. همچنین، او به بیداد و ظلمی که در این عشق وجود دارد، اشاره میکند و میگوید که این شرایط آرمانی نیست و حتی مثل باغ ارم به نظر نمیرسد. در پایان، شاعر از محبوب میخواهد نگاهی به او بیندازد و جانش را در راه محبت فدای او کند، اما محبوب به این درخواست پاسخی نمیدهد. در کل، شعر بیانگر تضاد میان عشق و درد، و آرزو و ناامیدی است.
هوش مصنوعی: در زمانی که جان در حال رنج و جدایی است، وضعیت بحرانی و سختی برای آدمی به وجود میآید و در این حال، دل انسان آرزوی چیزهایی را دارد.
هوش مصنوعی: تو وارد میشوی و در خوشههای گندم ما آتش میزنی، اما به طعنه فکر نکن، زیرا که این خاکستر از خس و خاشاک است.
هوش مصنوعی: طوطی وقتی به سمت شکر تلخ میرود، میگویند که این نارضایتی به مانند مگس است.
هوش مصنوعی: ای پرندهٔ گرفتار، آرام باش! اینجا مکان مناسبی نیست. تو در قفس هستی و این باغ ارم نیست.
هوش مصنوعی: به او گفتم نگاهی به من بینداز، چون میخواهم به پاس این نگاه دلانگیز جانم را تقدیم کنم. آنگاه گفتم که این کار از کسی دیگر برنمیآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بنشین نفسی کز همه لطف تو بس است این
بستان که ز جانم نفس باز پس است این
در هستی من چند زنی شعله هجران
آخر دل و جان است، نه خاشاک و خس است این
گفتم که گزیدم لب چون قند تو در خواب
[...]
بیمار غمت را نفس بازپس است این
پاس نفسش دار که آخر نفس است این
بی واسطه گفت زبان پرسش او کن
کش واسطه رحمت جاوید بس است این
ای بوالهوس از معرکه عشق و ملامت
[...]
گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است این
کز دور مرا بینی و گویی چه کس است این
گفتی که شبت ناله بسی پست برآید
مارا نفسی نیست مگر هم نفس است این
پروانه تواند برخ شمع نظر دوخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.