خوش در خور است، حسرت تو با گریستن
بی یاد تو حلال مبادا گریستن
بی گریه دوستدار تو آرام گیر نیست
یا کاو کاو دیده و دل یا گریستن
گویی که یاد می کنمت گه گهی، ولی
بیهوده نیست در دل شب ها گریستن
نازم به غمزهٔ تو که یک گام کرده است
صد ساله ره ز دیدهٔ من تا گریستن
من خود کی ام که گریه به حالم کنی، ولی
می زیبدت به نرگس شهلا گریستن
گر کام دل ز گریه میسر شود، ز دوست
صد سال می توان به تمنا گریستن
عرفی حریف دیدهٔ تر نیستی، ولی
بسیار گریه آورد این نا گریستن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی غم و حسرت عاشقانه است. شاعر بیان میکند که بدون یاد معشوق، گریه نمیتواند برایش حلال باشد و بیگریه آرامش ندارد. او هرچند گهگاهی یاد میکند، اما این یادآوری هم بیثمر است. شاعر از زیبایی معشوق صحبت میکند و اینکه چقدر دلش برای او تنگ است و گریه به حالش میافتد. اگر عشق و گریه برآوردهکنندهی کام دل باشد، شاعر میگوید که حاضر است به مدت طولانی برای آن گریه کند. در نهایت، شاعر میفهمد که در غم و گریه تنها نیست، اما ناامیدیها و ناتوانیها همچنان او را به گریستن میکشاند.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که حسرت تو را با哭 کردن نشان میدهد؛ ولی بدون یاد تو، این گریستن هرگز نباید مجاز باشد.
هوش مصنوعی: دوستدار تو هرگز آرامش ندارد مگر آنکه یا به دل و دیدهاش نگاهی بیندازد یا این که اشک بریزد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که گاهی به یاد تو میافتم، اما با این حال اشک ریختن در دل شبها بیدلیل نیست.
هوش مصنوعی: من به زیبایی و دلربایی تو افتخار میکنم، زیرا تنها با یک نگاه کوچک تو، برای من مانند این است که صد سال را در مسیر اشک و غم پشت سر گذاشتهام.
هوش مصنوعی: من کیستم که تو به خاطر من اشک بریزی، اما برای چشمان زیبایت شایسته است که بگرید.
هوش مصنوعی: اگر بتوانی به آرزوی دل از طریق گریه دست پیدا کنی، میتوان به خاطر دوست، صد سال به خاطر خواستهها گریه کرد.
هوش مصنوعی: تو به چشمان اشکی من توجهی نداری، اما غم و اندوه به قدری عمیق است که حتی عدم گریهام هم نشان از درد دل و رنج من دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دانی که چیست مصلحت ما؟ گریستن
پنهان ملول بودن و تنها گریستن
بی درد را به صحبت ارباب دل چه کار
خندیدن آشنا نبود با گریستن
دایم به گریه غرقم و چون نیک بنگرم
[...]
چند ای دل غمین به مداران گریستن؟
عیب است قطره قطره ز دریا گریستن
از گریه خوشه های گهر چید دست تاک
دارد درین حدیقه ثمرها گریستن
صبح امید می دمد از دیده سفید
[...]
باشد اگر امید اثر با گریستن
کی دل کشد به خنده، بود تا گریستن
ای شمع،این قدر به تو لذت نمی رسد
سوز و گداز از تو و از ما گریستن
دیوانه خصلتیم، ز ما پر بعید نیست
[...]
امروز چون توان به مدارا گریستن
باید چو ابر دجله و دریا گریستن
در ماتم حسین علی گر نریزی اشک
بر حال خویش گریه کن از ناگریستن
کارم در این غم است چو شمع سر مزار
[...]
خوش عشرتی است با دل دانا گریستن
بر کشت خویش در دل شبها گریستن
بر حال خود به درگه او پیشبینیای است
امروز در مصیبت فردا گریستن
باید به پای سرو چمن با صد آرزو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.