آه ازین دل کز گریبان غمی سر بر نزد
صد مصیبت رفت و دست شیونی بر سر نزد
با وجود آن که زهر بی غمی نوشیده ام
زهر خندی بر مزاج عافیت پرور نزد
با چنین غوغا که در این بزم شورانگیز بود
شیشه ای نشکست و سنگی بر سر ساغر نزد
در چنین بزمی که یک پروانه دارد صد چراغ
با همه پروانگی گرد چراغی پر نزد
وقت عرفی خوش که چون نگشودند در بر رخش
بر در نگشوده ساکن شد، در دیگر نزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر از درد و غم دلش سخن میگوید و اینکه با وجود تمام مصیبتها و غمها باز هم صدایی از دلش برنمیخیزد. او زهر خوشبختی را نوشیده است، اما همچنان شادی واقعی را تجربه نمیکند. در این بزم شاد و پرهیجان، هیچ چیز نمیشکند و هیچکس صدایی از خود درنمیآورد. همچنین تأکید میکند که با وجود تعداد زیاد چراغها، فقط یک پروانه وجود دارد و نمیتواند به سمت چراغ برود. در نهایت، شاعر به محدودیتهای عشق خود اشاره میکند که در لحظهی نیکویی که رخسارش را نمیبیند، مجبور است در سکوت بماند.
هوش مصنوعی: این دل من به خاطر غمها و مصیبتهای فراوانی که از سر گذرانده، به شدت ناله و افسردگی دارد. با وجود این همه درد و رنج، حتی یک بار هم فریاد و شیونی از من برنخاست.
هوش مصنوعی: با اینکه زهر بیغم بودن را چشیدهام، اما زهر خندهای که روح را شاد کند، بر سلامت و آرامش من تاثیر بیشتری دارد.
هوش مصنوعی: در این میهمانی پر سر و صدا و شاداب، هیچ شیشهای نشکست و هیچ سنگی به ساغر نرسید.
هوش مصنوعی: در چنین جشنی که یک پروانه در آن حضور دارد و صد چراغ روشن است، حتی اگر پروانهها بسیار باشند، تنها دور یک چراغ میچرخند.
هوش مصنوعی: زمانی که در خوشی و لذت، در دلش نسبت به زیبایی و چشمان خیرهکنندهاش نگران است، وقتی که در برای او باز نشده بود، او هم بیحرکت و بیصدا باقی ماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.