اصلاح پریشانی ام اندازه ی کس نیست
اجزای مرا نسبت شیرازه ی کس نیست
سلمی طلبی چشم قدم شو که در این دشت
غماز جرس همره جمازه ی کس نیست
ما شیونیان نغمه ندانیم که ما را
گوشی است که بربسته ی آوازه ی کس نیست
ماییم و کهن برگ و بر باغچه ی عشق
چشم دل ما بر ثمر تازه ی کس نیست
عرفی مرو از میکده در صومعه، کانجا
کس را غم مخموری و خمیازه ی کس نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق و یکتایی خود میپردازد. او به این نکته اشاره میکند که هیچ کس نمیتواند به درستی احساسات و پریشانیهای او را درک کند. او از خانه و عشق سخن میگوید و بر این باور است که در دنیای خود هیچ نشانهای از دیگران وجود ندارد. همچنین، شاعر به تمایز میان دنیای خود و دنیای دینی و عرفانی اشاره کرده و از میکده و شراب به عنوان نماد خوشی و رهایی یاد میکند؛ در حالی که معبودی در صومعه، به نظر او، غم و حال خوشی ندارد. به طور کلی، این شعر بیانگر انزوای عاطفی و جستجوی معنا در دنیای شخصی شاعر است.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند به سامان آوردن بینظمیهایم را، چرا که اجزای وجود من با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیستند.
هوش مصنوعی: ای کسی که دنبال آرامش و خوشحالی هستی، با گامهایت وارد این دشت شو، چرا که در اینجا هیچ نشانه و آثاری از غم و اندوه وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ما شیونیان نمیدانیم که چگونه بنوازیم، چون گوشی داریم که فقط به صدای خودمان گوش میدهد و به آواز دیگران بیتوجه است.
هوش مصنوعی: ما وجود داریم و به درختان کهن و باغچه عشق تعلق داریم، اما نگاه دل ما به میوه تازه هیچ کس نیست.
هوش مصنوعی: از میکده به صومعه نرو، زیرا در آنجا هیچ کس غم نوشیدن و خماری ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.