عشق کو تا نو کنم با درد پیمانی درست
از فغان در شهر نگذارم گریبانی درست
با وجود آن که عشق آورد صد داروی تلخ
بهر درد ما نشد اسباب درمانی درست
تا نبردم صد شکاف از دست، گریبانم نهشت
وای اگر بودی به دست غم گریبانی درست
غم ندارم گر بود سامان عیشم ناتمام
عیب باشد سفره ی درویش را نانی درست
صید عشق ار خام باشد نیم خورد آتش است
نیست در خوان محبت مرغ بریانی درست
گشت کفر آلوده ایمانش ز طعن قدسیان
هر که در ایام حسنت داشت ایمانی درست
با همه کج نغمه گی خندند زاغان چمن
عندلیبی گر زند ناگاه دستانی درست
چند عرفی بنده ی فرمان خود باشی، کسی
بندگی را می کند نسبت به سلطانی درست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تجربیات پیچیده عشق و غم است. شاعر اعتراف میکند که عشق با دردی همراه است و در تلاش است تا از آن دردی که تحمل میکند، درمانی بیابد. او به تضادهای عشق و غم اشاره میکند و بیان میکند که اگرچه عشق ممکن است زجرآور باشد، اما میتواند لذتی عمیق نیز به همراه داشته باشد. او همچنین به نقد اجتماعی میپردازد و مفهوم فقر و ضعف در زندگی را مطرح میکند. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که وابستگی به دیگران و قدرتها، محدودیتهایی را به همراه دارد که باید آنها را بشناسیم.
هوش مصنوعی: عشق کجاست که بتوانم با درد، پیمان جدیدی ببندم؟ از دلbroken خود، فریادی بلند برمیآورم و در این شهر، هیچ کسی را به دامان خود نمیگیرم.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه عشق میتواند داروهای تلخی برای دردهای ما به همراه داشته باشد، اما نتوانسته است درمان واقعی برای مشکلات ما فراهم کند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از دست درد و مشکلات بسیار نکشیدهام، نمیتوانم از غم و اندوه خود به راحتی رهایی یابم. وای اگر کسی با غم و اندوه من آشنا بود و در کنارم قرار میگرفت.
هوش مصنوعی: هر چند که زندگی من ممکن است به طور کامل خوشایند نباشد و لذتهایم ناتمام بمانند، باز هم غمی ندارم؛ زیرا اگر سفرهی شخص فقیر هم خالی باشد، این خودش یک نقص نیست.
هوش مصنوعی: اگر عشق به شکلی خام و ناپخته باشد، مانند غذایی است که به درستی پخته نشده و فقط کمی از طعم آن حس میشود؛ در واقع آتش عشق، بدون محبت واقعی، نمیتواند چیزی از جان ما را سیر کند. بنابراین، عشق واقعی نیازمند پختگی و توجه است تا به شهرت و عمق مطلوبش برسد.
هوش مصنوعی: هر که در روزهای خوب جوانیاش ایمانی راستین داشت، در اثر سخنان نیشدار و طعنههای مقدسان به کفر و بیایمانی افتاد.
هوش مصنوعی: در میان چمن، هرچند زاغان با نغمههای ناپسند خود میخندند، اما اگر بلبل ناگهان دستی درست و زیبا بزند، همه چیز تغییر میکند.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات انسانها به خاطر تعلقات و وابستگیهای خود به دیگران، خود را به نوعی در اختیار آنها قرار میدهند. اما در واقع، بعضی از افراد بایستی فقط به یک فرمانروا یا اصل بزرگتر احترام بگذارند و در سایه آن، بندگی راستین را احساس کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما به کفر زلف او داریم ایمانی درست
بابت پیمان شکن عهدی و پیمانی درست
گر چه چشم می گویدم جویم دلت لیکن که یافت
قول مستی راست عهد نامسلمانی درست
عهدها بندد که سازم عاقبت دل با تو راست
[...]
رند دردی کش که با می دارد ایمانی درست
در ازل بسته ست با پیمانه پیمانی درست
در لباس شیشه تا می جلوه گر شد کم گذاشت
خلعت تقوا و توبه بر مسلمانی درست
گر دهد لب نوجوانی می ندانم چون گزم
[...]
سرنزد از بلبلم هر چند دستانی درست
ناله ام نگذاشت در گلشن گریبانی درست
گر چه دایم در شکستم بود چشم شور خلق
شور من نگذاشت در عالم نمکدانی درست
بلبل از آوازه عالم را گلستان کرده بود
[...]
عاشقان را با پریشانی ست پیمانی درست
نقش ما بنشسته با زلف پریشانی درست
حسن شوخش پرده برگیرد اگر از روی کار
در جهان باقی نمی ماند گریبانی درست
عاجز است از عهدهٔ تعمیر او میخانه ها
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.