گنجور

 
عنصری

آمد ای شاه دوش ناگاهان

فیلسوفی به نزد من مهمان

پاک چون رای تو ز دوده خرد

تیز چون تیغ برگشاده زبان

گفت با من ز هر دری و شنید

از کم و بیش و آشکار و نهان

از علوم و کلام، وز تفسیر

از نجوم و طبایع حیوان

هر چه پرسید دادمش پاسخ

به حد طاقت و حد امکان

گفت هر دانشی کزو جزوی

بشنوی آن دگر شود آسان

از لغز گفت خواهمت لختی

تا چه داری بیان آن به بیان

علم آموخته توان گفتن

غرض خلق و یافتن نتوان

گفتم او را که من به فکرت تو

بر رسم گر [مرا] دهی تو نشان

گفت آن چیست آن سوار که هست

از دلش مرکب و ز گل میدان

پیش نرگس همی‌کند بازی

گرد سنبل همی‌کند جولان

گاه بر پرنیان کشد لشکر

گاه بر ارغوان زند چوگان

گفتم او را بلی بدین صفت است

حلقۀ زلف خفتۀ جانان

گفت پس چیست آن سپیدی سیم

شبه اندر نساخته همیان

نرگس صورتی چو بادامی

گرد او تیر و گرد تیر کمان

گفتم این وصف چشم جانانست

چشم نه، بلکه نرگس فتان

گفت پس چیست آنکه هستی او

نپذیرد به نیستیش گمان

ناپدیدی پدید، هستی نیست

رامش جان و اندرو مرجان

گفتمش کاین دهان یار منست

داده بر درد دلشده برهان

گفت پس چیست آن دو تاریکی

که بیاراست روشنائی از آن

به سر سرو بر گریبانش

دامنش بر زمین فکنده کشان

به درازی چو دهر در گردون

به سیاهی چو عشق در هجران

گفتم آن و وصف [از] دو گیسوی اوست

کش دهم مشک و گونۀ قطران

گفت پس چیست آنکه روی زمین

همه بگرفت از آن کران به کران

راست چون روشنائی خورشید

زو جهان پرّ و ناگرفته جهان

گفتم این جاه صاحب الجیش

که گرفته ست طول و عرض جهان

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

یاد کن: زیرت اندرون تن شوی

تو برو خوار خوابنیده، ستان

جعد مویانت جعد کنده همی

ببریده برون تو پستان

پیر فرتوت گشته بودم سخت

[...]

عنصری

آمد ای شاه دوش ناگاهان

فیلسوفی به نزد من مهمان

پاک چون رای تو زدوده سخن

تیز چون تیغ تو گشاده زبان

گفت با من ز هر دری و شنید

[...]

فرخی سیستانی

جاودان شاد باد شاه جهان

دولت او قوی و بخت جوان

تندرستیش باد و روزبهی

کامکاری و قدرت و امکان

همچو دلها بدو فروخته باد

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ناصرخسرو

امهات و نبات با حیوان

بیخ و شاخند و بارشان انسان

بار مانند تخم خویش بود

سر بیابی چو یافتی پایان

چون سخن‌گوی بود آخر کار

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصرخسرو
قطران تبریزی

ای ببالا بلای آزادان

آرزوی دلی و رنج روان

تنم از عشق تو نوان و نزار

دلم از رنج تو نژند و نوان

آرزوی جوان و پیری تو

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه