گنجور

 
عبید زاکانی

بفیروزی در این قصر همایون

که بادا تا به نفخ صور معمور

به شادی بزم سلطان قصب پوش

که دل را ذوق بخشد دیده را نور

جمال ملک و دین شاه جوانبخت

که باد از تخت و تاجش چشم بد دور

صریر کلک او را دهر محکوم

نفاذ امر او را چرخ مامور

مدامش بخت بر اعدا مظفر

همیشه رایت عالیش منصور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
منوچهری

به دهقان کدیور گفت انگور

مرا خورشید کرد آبستن از دور

کمابیش از صد وهفتاد شد روز

بدم در بستر خورشید پر نور

میان ما، نه عقدی، نه نکاحی

[...]

باباطاهر

اگر شیری اگر میری اگر مور

گذر باید کنی آخر لب گور

دلا رحمی بجان خویشتن کن

که مورانت نهند خوان و کنند سور

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از باباطاهر
ابوالفرج رونی

زهی دست وزارت از تو با زور

ندیده چشم گیتی چون تو دستور

ربیب الدین و دولت ای ز رایت

گرفته دین و دولت حظ موفور

به تو بنیاد دولت سقف مرفوع

[...]

سنایی

اگر چون زر نخواهی روی عاشق

منه بر گردن چون سیم سنگور

جهان از زشت قوادان تهی شد

که حمال فقع باید همی حور

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه