گنجور

 
حکیم نزاری

به جز ملامتم از دل نمی شود حاصل

چه می کنم ز چنین دل که خاک بر سرِ دل

چه توبه ها که بکردم ز عشق و سود نداشت

دلِ ستیزه کشم باز می کند باطل

حریص می کنمش بر صلاح و بر تقوا

به جز به شیشه و شاهد نمی شود مایل

ملامتی ز پس است و قیامتی در پیش

دو واقعه ست یکی مشکل و دگر هایل

هنوز واقعه ی مشکلِ دگر دارم

که دل گرو بنشسته ست و یار مهر گسل

زمانه حل نکند مشکلاتِ عشقِ مرا

که جزوِ مشکلِ من مشکل است وکُل مشکل

به حلّ و عقدِ خردعشق باز نتوان داشت

حیَل چه دفع کند چون قضا شود نازل

شکیب کردنِ من خود ز دوست ممکن نیست

که عقل بر سرِ پای است و صبر مستعجل

چه بادیه ست که در باده ی ولایتِ عشق

که نه منازلش آید پدید و نه ساحل

درونِ سینه ی من عشق و بی خبر من از او

که شرم باد مرا زین حیاتِ بی حاصل

بسی به خانه ی درویش اتّفاق شده ست

که پادشاه فرود آمده ست و او غافل

به گوشِ جان دو سه نوبت شنیدم این آواز

ز ما ورایِ نهم آسمان به صد منزل

نزاریا تو چه مرغی که از دریچۀ غیب

به دامِ عشق در افتاده ای چنین مقبل

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
هجویری

واصْبَحْتُ یَوْمَ النَّفْرِ و العیسُ تَرْحَلُ

وَکانَ حُدَی الحادی بِنَا و هُوَ مُعْجِلُ

اُسائِلُ عَنْ سلمی فَهَلْ مِنْ مُخَبِّرٍ

بسانَّ له علماً بها أیْنَ تنزلُ

لَقَد اَفْسَدَتْ حجّی و نُسْکی و عُمرتی

[...]

ناصرخسرو

طمع ندارم ازین پس زخلق جاه و محل

مگر به خالق و دادار خلق عز و جل

حرام را چو ندانستمی همی ز حلال

چو سرو قامت من در حریر بود و حلل

به طبع رفت به زیرم همی جهان جهان

[...]

ازرقی هروی

ایا بجود و بآزادگی بدهر مثل

جهان بکلک تو و کف تو فکنده امل

چگونه رنجه نباشم برنج تو ؟ که مرا

ز نعمت تو بود مغز استخوان بمثل

اگر ز فکرت تو دوش خواب خوش کردم

[...]

قطران تبریزی

ایا چراغ شهان جهان امیر اجل

بدست مایه پیروزی و بتیغ اجل

بابر و دریا ماند بنانت گاه سخا

ببرق و صاعقه ماند سنانت گاه جدل

بدانش ودهش و جود و داد و دولت و دین

[...]

مسعود سعد سلمان

خجسته بادا بر خواجه عمید اجل

خجسته عید رسول خدای عزوجل

عماد ملک و ملک بوالفرج مفرج غم

که هم عماد جلالست و هم عمید اجل

اساس نصرت نصربن رستم آن که به دوست

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه