اگر چنان که تو دانی و من به خلوت راز
شبی دگر به مراد دلت ببینم باز
هزار بار به پایت درافتم از سر درد
به دیده خاک درت بستُرم به سد اعزاز
تو همچو خرمنِ گل پیش و من چو بلبل مست
به لابه میکنم از سوز سینه غم پرداز
مرا نماز به محراب طاق ابروی توست
به هیچ شرع روا نیست در دو قبله نماز
مرا اگر چه نیاز از بهشت دور انداخت
تو را رسد که کنی بر نژاد آدم ناز
مقرّرست علی العاقبه که فاش کند
دو چشم مست تو رازم به غمزهٔ غمّاز
چرا دو دیده بدوزند باز را دانی
که تا چو رام شود دیده را نجوید باز
اگر ز باد صبا بشنوی حدیث من است
که نرم نرم برون آید از درخت آواز
و گر قیاس کنی مرغ نیم جان من است
کبوتری که به بام تو میکند پرواز
نزاریا شدهای مبتلا دگر باره
نگفتمت که نهای مرد راز عشق مباز
زمانه بُل عجبی میکند که هر ساعت
مشعبدی دگر آرد برون ز پردهٔ راز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و رازهایی میپردازد که گوینده در دل دارد. او از معشوق خود میخواهد که در خلوت و دور از چشم دیگران، دوباره او را ببیند. در این شعر، عشق و دلدادگی به زیبایی تصویر شده و گوینده از درد و رنج خود در عشق سخن میگوید. او دل خود را به معشوق تقدیم میکند و به نوعی به راز عشق و قدرت آن اشاره میکند. همچنین، گوینده اعتراف میکند که محبت و زیبایی معشوق، او را دچار شگفتی و حیرت کرده و این عشق نهتنها دردناک بلکه شیرین و خوشایند است. در نهایت، او به چالشی که زمانه برای عاشقان ایجاد میکند، اشاره میکند، به این معنا که عشق واقعی هر بار با موانع و مشکلات جدیدی مواجه میشود.
هوش مصنوعی: اگر خدا بخواهد و تو هم بدان این است که من در یکی از شبهای خلوت، دوباره به خواسته دل تو برسم.
هوش مصنوعی: من به خاطر درد و غم، بارها بر پای تو میافتم و از شدت عشق، در خاک درت میخوابم.
هوش مصنوعی: تو مانند گلی در باغ هستی و من مثل بلبل شیدا به خاطر درد درونم ناله و زاری میکنم.
هوش مصنوعی: نماز من به جمال و زیبایی ابروی تو وابسته است و هیچ قانونی برای من اجازه نمیدهد که در دو جهت مختلف نماز بخوانم.
هوش مصنوعی: اگرچه تو مرا از بهشت دور کردی و نیازی به آنجا ندارم، اما تو باید بر نژاد انسان با ناز و دلربایی برخورد کنی.
هوش مصنوعی: پیشبینی میشود که در نهایت، چشمان شیدای تو راز مرا با یک اشاره و نگاهی پنهانی فاش خواهند کرد.
هوش مصنوعی: چرا چشمها به دنبال چیزهایی هستند که نمیتوانند پیدا کنند، میدانی چرا؟ زیرا وقتی که فکر به آرامش برسد، دیگر دنبال آن چیزها نخواهند گشت.
هوش مصنوعی: اگر از باد صبا صدای من را بشنوی، مانند آوایی است که به آرامی از درختان بیرون میآید.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی مقایسه کنی، میتوان گفت پرندهای که نیمهجان است شبیه کبوترانی است که به سوی بام تو پرواز میکنند.
هوش مصنوعی: به تو گفتهام که دیگر درگیر دردها و رنجهای عشق نشوی، اما تو هنوز به همان وضعیت بازگشتهای. راز عشق را نمیتوانی درک کنی و در این مسیر بیفایده است که به مبارزه ادامه دهی.
هوش مصنوعی: دنیا چه شگفتیهایی به نمایش میگذارد که در هر لحظه، راز جدیدی را از پرده پنهان خود بیرون میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زمانه اسب و تو رایض، به رای خویشت تاز
زمانه گوی و تو چوگان به رای خویشت باز
اگرچه چنگ نوازان لطیف دست بوند
فدای دست قلم باد دست چنگ نواز
تویی، که جور و بخیلی به تو گرفت نشیب
[...]
اگر چه دیده افعی بخاصیت بجهد
بدانگهی که زمرد بدو بری بفراز
من این ندیدم، دیدم که خواجه دست بداشت
برابر دل من بترکید چشم نیاز
اگر دو دیده افعی بهخاصیت بکند
بدانگهی که زمرد بدو برند فراز،
من این ندیدم و دیدم که میر دست بداشت
برابر دل من بترکید چشم نیاز.
بهشت وار شد از نوبهار گیتی باز
در بهشت بر او کرد چرخ گوئی باز
درم درم شده روی زمین چو پشت پلنگ
شکن شکن شده آب شمر چو سینه باز
سرشگ ابر کند هر فراز را چو نشیب
[...]
چو عزم کاری کردم مرا که دارد باز
رسد به فرجام آن کار کش کنم آغاز
شبی که آز برآرد کنم به همت روز
دری که چرخ ببندد کنم به دانش باز
اگر ندارم گردون نگویدم که بدار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.