گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حکیم نزاری

دوست می دارم فلان را راست است آری چه شد

من شدم دیوانه ی لیلی ترا باری چه شد

من کسی را دوست می دارم که دشمن را مجال

نیست جز جان کندن و ار نیز هست آری چه شد

چون ندارد از من بی من خبر جان رقیب

گر ملامت کرد بر چون من گرفتاری چه شد

هرکه شد از بهر گل چیدن به باغ وصل دوست

سهل باشد گر بگیرد دامنش خاری چه شد

 
 
 
عراقی

گر نظر کردم به روی ماه رخساری چه شد؟

ور شدم مست از شراب عشق یکباری چه شد؟

روی او دیدم سر زلفش چرا آشفته گشت ؟

گر نبیند بلبل شوریده، گلزاری چه شد؟

چشم او با جان من گر گفته رازی، گو، بگوی

[...]

مولانا

گر یکی شاخی شکستم من ز گلزاری چه شد

ور ز سرمستی کشیدم زلف دلداری چه شد

گر بزد ناداشت زخمی از سر مستی چه باک

ور ز طراری ربودم رخت طراری چه شد

ور یکی زنبیل کم شد از همه بغداد چیست

[...]

حکیم نزاری

گر دلم شد مبتلای عشق عیاری چه شد

سهل باشد زین بسی بوده ست بسیاری چه شد

گل سِتانی پیشم آمد در چمن بگذشتمش

بر رهم افتاد ناگه از گلی خاری چه شد

چاره ی دیگر ندارم جز به جان کردن رجوع

[...]

اوحدی

گر به کام دل رسید از یار خود یاری چه شد؟

ور به وصلش شادمان گردید غم‌خواری چه شد؟

عاشقی گر کامیاب آمد ز معشوقی چه گشت؟

بیدلی گر بوسه‌ای بستد ز دلداری چه شد؟

خار غم چون در دل من می‌خلید از دیر باز

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه