گنجور

 
حکیم نزاری

هر که را عشق هم نشین باشد

جامۀ خوابش آتشین باشد

خانه خالی که دوست ننشیند

در وجودی که مهر و کین باشد

بی نمازی بود که در رهِ عشق

التفاتش به کفر و دین باشد

دوستان در چنین بلا که منم

صبرم از دوست بیش ازین باشد

عاقبت غم در آرد از پایم

بارِ هجران اگر چنین باشد

کم ز کاهی بود به بازویِ عشق

گر همه کوهِ آهنین باشد

بر سرِ خاکم ار به رستاخیز

گذرِ یارِ نازنین باشد

بر کشد تا به آسمان فریاد

استخوانم که در زمین باشد

عزمِ غربت نزاریا نکند

هر که را مقبلی قرین باشد

بر نخیزی دگر ز خاکِ درش

اگرت بخت هم نشین باشد

 
 
 
کمال‌الدین اسماعیل

هر کرا زلف عنبرین باشد

طبع اوبا وفا بکین باشد

چون بود بر رخ تو طرّۀ تو

نقش چین بر حریر چین باشد

غمزۀ تو بچابکی ببرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال‌الدین اسماعیل
عراقی

هر که را علم و ملک و دین باشد

عین آب حیات این باشد

سلطان ولد
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۲۲ - در بیان آنکه اصل دین محبت حق است، و جملۀ علمها برای آن است که آدمی را محبت حاصل شود و اگر باشد زیاده گردد. محبت بیعمل فایده دهد اما عمل بی محبت فایده ندهد. دلیل بر آنکه شخصی جرمها و گناههای بسیار خود را روزی بحضرت مصطفی علیه السلام یک بیک عرضه داشت. تا حدی که مصطفی صلعم از آن گناههای بی حد در تعجب ماند. آخرالامر گفت یا رسول اللّه اینهمه هست الا شما را عظیم دوست میدارم، فرمود که چون مرادوست میداری از مائی که المرء مع من احب و من احب قوماً فهو منهم. اگر عمل بی محبت فایده کردی ابلیس بعد از چندین طاعت مردود و ملعون نگشتی. در عمل مکرو ریا گنجد اما در محبت هرگز نگنجد. مثلا اگر کسی بشخصی خدمتها کند و دلداریها و تواضعها کند بنیت اینکه او راایمن گرداند و چون فرصت یابد سرش را ببرد. دانی که آن عملها همه مکر بوده است. طاعت‌های باریای پر غرض همین حکم را دارد. و در تقریر آن که اولیاء بر همه اسرار واقف‌اند و مطلع الا مصلحت نیست که راز را پیش نااهل فاش کنند که اگر مصلحت بودی خود حق تعالی نیز بدیشان بنمودی

ور بود آن برای این باشد

با چنین صدق آن گزین باشد

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از سلطان ولد
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه