به روزگار شبی گر دهد وصالم دست
خروس بانگ برارد سبک نباید جست
ستیزه ی شب وصل آمدست روز فراق
مدارِ دور بر این نقطه می رود پیوست
چو هیچ ماهرخی نیست بی رقیب و ذنب
چرا رضا ندهم بر قضا به حکم الست
میان ما و غم دوست در خروج و دخول
به جان دوست اگر هیچ امتناعی هست
رقیب گفت برفتی و توبه بشکستی
که دور چشم بد از توبه ی تو توبه پرست
ز درد طعنه ی او گفتمش تو را چه زیان
اگر درست بود توبه ی من ار بشکست
جهانیان بشنیدند و آفرین کردند
زهی نزاری قلّاشِ رندِ عاشقِ مست
قلندری ام وشنگوَلی و خراباتی
به زور، زهدی بر خود نمیتوانم بست
بسا که در حقِ ما محتسب چو صبحِ نخست
دروغ گفت ولیکن به راستی بنشست
همان به است که انصاف خویشتن بدهم
که بی جواز ره از باژخواه نتوان رست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و وصال با معشوق میپردازد. او از شب وصال و روز فراق صحبت میکند و میگوید که نمیتوان در دل عشق سبکسرانه عمل کرد. شاعر به قضا و قدر راضی است و از غم جدایی معشوق میگوید. همچنین به طعنههای رقیب پاسخ میدهد و بر این باور است که اگر توبهاش شکسته شود، اهمیتی ندارد. او خود را رند و خراباتی میداند که نمیتواند به زور زهد رفتار کند و در نهایت به انصاف و حقیقت اشاره میکند. شاعری عاشق و بیپروا که در دنیای عشق و رنجهای آن سرگردان است.
هوش مصنوعی: اگر در شب تاریکی به من فرصتی دست دهد، باید با صدای خروس بیدار شوم و فوری به دنبال سبک و سنگین کردن اوضاع نباشم.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تضاد و کشمکش بین شب و روز اشاره دارد. شب نماد وصل و نزدیکی است در حالی که روز نماد جدایی و فراق است. شاعر احساس میکند که این دو حالت به صورت مداوم و پیوسته در حال تغییر و چرخش حول یک نقطه مشخص هستند، و این تغییرات به نوعی گردش زمان را نشان میدهند. به عبارت دیگر، این وضعیت نشاندهندهی تداوم دلتنگی و امید به وصل است.
هوش مصنوعی: چرا باید از تقدیر و سرنوشت خود ناراضی باشم وقتی که هیچکس در زیبایی و جذابیت نمیتواند با دیگران رقابت کند؟
هوش مصنوعی: بین ما و غم دوستی که داریم، هیچ مانع و حرکتی وجود ندارد. اگر هم مشکلی هست، این به خاطر جان و وجود خود دوست است.
هوش مصنوعی: رقیب گفت که تو رفتی و نذرهایت را شکستی، زیرا دورتری از چشم بدی که به توبهات بیاعتناست.
هوش مصنوعی: از درد و تحقیر او به او گفتم: چه ضرری بر تو دارد اگر توبهی من واقعی باشد و بترکد؟
هوش مصنوعی: مردم دنیا صدای او را شنیده و از او تقدیر کردند. چه خوب است که او، نزار، یک انسان آزاداندیش و عاشق شاداب است.
هوش مصنوعی: من به سبک قلندران زندگی میکنم و مانند شنگولها آزادی دارم و حتی اگر به زهد و پارسایی هم رو کنم، نمیتوانم خودم را به زور به زهد مجبور کنم.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات ممکن است که محتسب درباره ما مانند صبح زود، دروغ بگوید، اما در واقع به حقیقت پی خواهد برد.
هوش مصنوعی: بهتر است که خودم را قضاوت کنم و بفهمم که بدون اجازه نمیتوانم از دستبرد دیگری رهایی یابم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلیل نصرت حق زخم نیزه عربست
از اوست هر چه به شرک اندر از بدی شغب است
رسیده ماه محرم به سال پانصد و شصت
به بارگاه وزیر خدایگان بنشست
که تا نظر کند اندر جمال طلعت او
که هیچ شه را مانند او وزیری هست
خجستهرای و همایونلقا و فرّخفال
[...]
کسی نرست ز دنیا مگر خدای پرست
در این زمانه هر آن کس که او به مرد برست
جهان بی خبر آن است و جای بی ادبان
سریر کفر بلند و سرای ایمان پست
رها مکن که جهان تاج بر سر تو نهد
[...]
رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل
شدی و رفت بهین حاصل جهان از دست
زمانه نی در مردی در کرم بشکست
سپهر نی دم شخصی دم هنر دربست
دلم حریق وفاتت چو کرد خاکستر
[...]
چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
دگر به روی کسم دیده بر نمیباشد
خلیل من همه بتهای آزری بشکست
مجال خواب نمیباشدم ز دست خیال
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.