گنجور

 
حکیم نزاری

تا دور آفرینش و تا عمر عالم است

پیوند عشق و عاشق و معشوق با هم است

گر سرّ این رموز بدانی وجود عشق

پیش از سرشتن گِل حوا و آدم است

آدم تویی به نقد و گر ناقدی تو را

آغاز آفرینش عالم همین دم است

نه امّتان دور کمال پیمبریم

نه مصطفی ز مبدأ فطرت مقدم است

پس هر که راست آمد و بر جاده میرود

هم فطرت مقدّم فرخنده مقدم است

گو سقف آسمان و بساط زمین نباش

ماییم و سدّ عشق که جاوید محکم است

یکباره از وجود برون آی و محو شو

در عین عشق هر دو جهانت مسلم است

در معرض رضا سپر تیر عشق باش

عشاق را جراحت معشوق مرهم است

گر عاقلی نصیحت ضدان نکن قبول

پرهیز کن که صحبت ضدان جهنم است

دیوان آدمی صفت اند اهل روزگار

خود خاصه در زمانه ی ما آدمی کم است

در چشم دیو مردم از اکرام فارغی

آنجا که آدمی بنی آدم مکرّم است

هر جا که چند خر به فَرس بر سوار شد

ره باز ده که موکب صدر معظم است

ترتیب مسکرات محال است اگر حسود

نقضی کند مرا چه تفاوت که را غم است

در هر سخن ز رمزْ نزاری چو بنگری

صد نکته خوب تر ز دگر نکته مُدغم است

 
 
 
مجیرالدین بیلقانی

عهدیست تا نصیبه ما از جهان غم است

حال دل از فلک چو فلک نیک بر هم است

در عالم از فراغت خاطر اثر نماند

آری مگر فراغت از آن سوی عالم است؟

در مدت جوانی و در عهد کودکی

[...]

خاقانی

ای شاه بانوی ایران به هفت جد

اقلیم چارم از تو چو فردوس هشتم است

بلقیس روزگار توئی کز جلال و قدر

شروان شه از کمال سلیمان دوم است

خود خاتم بزرگ سلیمان به دست توست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خاقانی
ظهیر فاریابی

شاها درِ تو قبله شاهان عالم است

گردون تو را مسحر و گیتی مسلم است

مقصود آفرینش عالم تویی از آنک

ذات مطهرت سبب نظم عالم است

هم چشم مهر و ماه به روی تو روشن است

[...]

سعدی

یارا بهشت صحبت یاران همدم است

دیدار یار نامتناسب جهنم است

هر دم که در حضور عزیزی برآوری

دریاب کز حیات جهان حاصل آن دم است

نه هرکه چشم و گوش و دهان دارد آدمی‌ست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
حکیم نزاری

آن را که در فراق صبوری مسلم است

آه از دلش که سخت تر از سنگ محکم است

بیچاره من که از تف دود دلم ز حلق

بر هر نفس که می‌رود آهی مقدّم است

گر سینه ام نه کورهٔ آهنگرست چیست؟

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه