گر شبکی نشستمی با بُتِ خویش رو به رو
وه که چه عیش کردمی تازه به تازه نو به نو
گه لبکش مزیدمی گه زنخش گزیدمی
گه گلِ وصل چیدمی رنگ به رنگ بو به بو
گه شکرش ربودمی گه کمرش گشودمی
گاه ز وصل سودمی سینه به سینه رو به رو
هم چو قدش ندیده ام سرو به هیچ بوستان
گر چه بسی بگشته ام باغ به باغ جو به جو
چند ترا طلب کنم خانه به خانه در به در
چند گریزی از برم کوچه به کوچه کو به کو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیباییهای عشق و وصال معشوق اشاره میکند. او از لحظات خوشی سخن میگوید که در کنار معشوق خود تجربه کرده است، از بوسهها و ملاقاتها تا چیدن گل و لذت بردن از زیباییاش. شاعر همچنین از تلاش خود برای یافتن معشوق و غم فراق میگوید، و به این نکته اشاره میکند که اگرچه تلاش زیادی کرده، ولی معشوق هنوز از او دور است و او نمیتواند او را پیدا کند. این شعر به احساسات عمیق و پیچیده عاشقانه تعلق دارد.
هوش مصنوعی: اگر به تنهایی با معشوق خود روبهرو میشدم، چه لذتی میبردم که هر بار تجربهای تازه و نو را حس میکردم.
هوش مصنوعی: گاهی به لبخندش افزوده میشود، گاهی با نیشش آزارم میدهد، گاهی در آغوشش گلی از پیوند و هستی میچینم و عطر و رنگ آن را از بو و رنگش حس میکنم.
هوش مصنوعی: گاهی شکر و محبت او را از دست میدهم، گاهی بند دلش را میگشایم. زمانی از وصال او بهرهمند میشوم و گاهی رو به رو سینه به سینه با او قرار میگیرم.
هوش مصنوعی: من مثل او را که به قد و قامتش نمیرسد، در هیچ باغ و بوستانی ندیدهام، هرچند که در باغها و جویها بسیار گشتهام.
هوش مصنوعی: چند بار باید به دنبال تو بگردم، از خانهای به خانه دیگر، و از درب به درب؟ چقدر باید از حضور من فرار کنی، در کوچهها و خیابانها؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هین کژ و راست میروی باز چه خوردهای بگو
مست و خراب میروی خانه به خانه کو به کو
با کی حریف بودهای بوسه ز کی ربودهای
زلف که را گشودهای حلقه به حلقه مو به مو
نی تو حریف کی کنی ای همه چشم و روشنی
[...]
هندوی زلف سرکشت با تو نشسته رو به رو
حال مشوش مرا با تو گشود مو به مو
از همه سوی میدهد، بوی حبیب لاجرم
میروم از هوای تو، همچو نسیم سو به سو
کرد ز سر حال من، مردم شهر را خبر
[...]
قبله جان من تویی، گیل فرشته رنگ و بو
ماه سپهر مکرمت، سرو ریاض آرزو
گیل نهای، فرشتهای، وز دل و جان سرشتهای
گیل که بو؟ که بو چنین حوروَش و فرشتهخو؟
می دل و دین تی فدا، خوا ببری که وس خوشی
[...]
ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر مرو
مرهم سینه چون تویی مردم دیده هم تو شو
خرمن صبر شد به باد از غم عمر کاه تو
لیک بود هزار ازین بر چو تویی به نیم جو
من که و فکر عافیت خاصه که شد به عشق تو
[...]
پیک صبا ز کوی او آمد و داد بوی او
گفت که ها بگیر هی آیت رحمتی ز هو
از دم روح پرورش یافت حیات جان من
چون نفس مسیح کان یافت وفات را رفو
شد دم عنبرین او عطر مشام جان و دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.