ای به تو آرزویِ من بیشتر از جفایِ تو
سر برود ولی ز سر کم نشود هوایِ تو
دشمن و دوست گو بکن هر غرضی که ممکن است
جور همه جهانیان من بکشم برای تو
باقیِ عمر بر درت سر بنهم به بندگی
نا کسم ار نُطُق زنم مختلفِ رضایِ تو
مونسِ من خیالِ تو دولتِ من وصالِ تو
قبلۀ من جمالِ تو کعبۀ من سرایِ تو
از درِ تو کجا روم آری اگر ترا کسی
هست به جای من مرا نیست کسی به جایِ تو
بر سرِ آب و آتشم از دل و دیده رحم کن
بادِ نفاق در سرم نیست به خاکِ پایِ تو
ظاهر اگر نمیکنی میل به دوستیِ من
روشنیی به خاطرم میرسد از صفایِ تو
دست به دوستی زدم از تو مدد به همّتی
حاجتِ من برآید از معجزۀ دعایِ تو
گفت نزاریا بکش بارِ جفا که عاقبت
شاخ امید بر دهد از اثرِ وفایِ تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و وفاداری شاعر نسبت به معشوق است. شاعر آرزو دارد که هرچه سختی و جفایی وجود دارد، نتواند از عشق و یاد معشوقش بکاهد. او از دشمنان و دوستانش خواسته تا هر غرضی دارند، پیش بروند و هر صدمهای که لازم است به دلش بزنند، اما او حاضر است همه چیز را برای معشوقش تحمل کند. او معتقد است که معشوقش مرکز و محور زندگی اوست و هیچ چیز نمیتواند جای او را بگیرد. به رغم درد و رنج، امیدش را از وفا و صفای معشوقش میگیرد و دعا میکند که او حافظ و یاور او باشد. در نهایت، شاعر بر این باور است که هرچند ممکن است جفاهایی بر او روا داشته شود، اما در پایان محبت و وفای معشوقش به او آرامش خواهند داد.
هوش مصنوعی: آرزویم برای تو بیشتر از آسیبهایی است که از تو میبینم؛ اگرچه ممکن است جانم در این راه برود، اما هیچگاه عشق و خواستهام از تو کم نخواهد شد.
هوش مصنوعی: هر نقشهای که بخواهی میتوانی بکشی، چه از طرف دشمن و چه از طرف دوست، من حاضرم برای تو هر دردسری را تحمل کنم.
هوش مصنوعی: تمام عمرم را بر درگاهت در خضوع و خدمت بگذرانم، زیرا اگر چیزی بگویم، خواسته تو برایم مهمتر از هر چیز دیگری است.
هوش مصنوعی: دوست من، اندیشه تو مایه آرامش من است، خوشبختی من در رسیدن به توست، زیبایی تو برای من قطب و محور زندگیام است و خانهام در حقیقت وجود توست.
هوش مصنوعی: اگر تو را در دلم کسی هست، من کجا بروم؟ زیرا به جای تو هیچکس را ندارم.
هوش مصنوعی: در حال حاضر در وضعیت دشواری هستم و از تو خواهش میکنم که با دلسوزی به من نگاه کنی. در وجود من هیچ تیرگی یا نفاقی وجود ندارد؛ فقط به تو میاندیشم و به زانوهایت احترام میگذارم.
هوش مصنوعی: اگرچه بهطور مستقیم نشان نمیدهی که به دوستی من تمایلی داری، اما وجود تو همچنان در دل من روشنی و روشنی خاصی به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: به خاطر دوستی، دست یاری به سوی تو دراز کردم. با کمک تو و به خاطر ارادهات، خواستهام برآورده خواهد شد و دعای تو بر من تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: نزاریا گفت: بار ظلم و سختی را بردار، چون در نهایت، نتیجه وفای تو باعث شکوفایی امید خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
داد دلم به دست غم طره دلربای تو
برد به عرض بوسه جان عارض جانفزای تو
گر دل و جان ز دست شد غم نخورم برای خود
زانکه چه جان چه خاک ره گر نبود برای تو؟
دل که بود که دم زند تا ندهد مراد تو؟
[...]
ای دل مبتلای من شیفتهٔ هوای تو
دیده دلم بسی بلا آن همه از برای تو
رای مرا به یک زمان جمله برای خود مران
چون ز برای خود کنم چند کشم بلای تو
نی ز برای تو به جان بار بلای تو کشم
[...]
ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ لقای تو
سرمهٔ چشم خسروان خاک در سرای تو
مرهم جان خستگان لعل حیات بخش تو
دام دل شکستگان طرهٔ دلربای تو
در سر زلف و خال تو رفت دل همه جهان
[...]
جان و سر تو ای پسر نیست کسی به پای تو
آینه بین به خود نگر کیست دگر ورای تو
بوسه بده به روی خود راز بگو به گوش خود
هم تو ببین جمال خود هم تو بگو ثنای تو
نیست مجاز راز تو نیست گزاف ناز تو
[...]
باز به خون خلق شد چشم جفانمای تو
عمر اگر وفا کند جان من و جفای تو
نیست امید کز توام یک گل بخت بشگفد
عمر به باد می دهم بیهده در هوای تو
گریه و آه سرد من گر بر بایدت کسی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.