گنجور

 
حکیم نزاری

ای به تو آرزویِ من بیش‌تر از جفایِ تو

سر برود ولی ز سر کم نشود هوایِ تو

دشمن و دوست گو بکن هر غرضی که ممکن است

جور همه جهانیان من بکشم برای تو

باقی‌ِ عمر بر درت سر بنهم به بندگی

نا کسم ار نُطُق زنم مختلفِ رضایِ تو

مونسِ من خیالِ تو دولتِ من وصالِ تو

قبلۀ من جمالِ تو کعبۀ من سرایِ تو

از درِ تو کجا روم آری اگر ترا کسی

هست به جای من مرا نیست کسی به جایِ تو

بر سرِ آب و آتشم از دل و دیده رحم کن

بادِ نفاق در سرم نیست به خاکِ پایِ تو

ظاهر اگر نمی‌کنی میل به دوستیِ من

روشنیی به خاطرم می‌رسد از صفایِ تو

دست به دوستی زدم از تو مدد به همّتی

حاجتِ من برآید از معجزۀ دعایِ تو

گفت نزاریا بکش بارِ جفا که عاقبت

شاخ امید بر دهد از اثرِ وفایِ تو

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مجیرالدین بیلقانی

داد دلم به دست غم طره دلربای تو

برد به عرض بوسه جان عارض جانفزای تو

گر دل و جان ز دست شد غم نخورم برای خود

زانکه چه جان چه خاک ره گر نبود برای تو؟

دل که بود که دم زند تا ندهد مراد تو؟

[...]

عطار

ای دل مبتلای من شیفتهٔ هوای تو

دیده دلم بسی بلا آن همه از برای تو

رای مرا به یک زمان جمله برای خود مران

چون ز برای خود کنم چند کشم بلای تو

نی ز برای تو به جان بار بلای تو کشم

[...]

عراقی

ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ لقای تو

سرمهٔ چشم خسروان خاک در سرای تو

مرهم جان خستگان لعل حیات بخش تو

دام دل شکستگان طرهٔ دلربای تو

در سر زلف و خال تو رفت دل همه جهان

[...]

مولانا

جان و سر تو ای پسر نیست کسی به پای تو

آینه بین به خود نگر کیست دگر ورای تو

بوسه بده به روی خود راز بگو به گوش خود

هم تو ببین جمال خود هم تو بگو ثنای تو

نیست مجاز راز تو نیست گزاف ناز تو

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
امیرخسرو دهلوی

باز به خون خلق شد چشم جفانمای تو

عمر اگر وفا کند جان من و جفای تو

نیست امید کز توام یک گل بخت بشگفد

عمر به باد می دهم بیهده در هوای تو

گریه و آه سرد من گر بر بایدت کسی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه