گنجور

 
نشاط اصفهانی

ای مبارک شب فیروز امید

صبح شو صبح که خورشید دمید

گل مکان بر زبر شاخ گرفت

سرو سر از کنف باغ کشید

دل نشست از قبل منظر چشم

جان سوی روزن لب جای گزید

سر زپا پیشترک آمد و هوش

قدمی چند ز سر پیش دوید

که هلا کوکب اقبال جهان

گشت از موکب اجلال پدید

تخت بر نه که سلیمان آمد

جام بر گیر که جمشید رسید

جبذا موکب منصور عزیز

مرحبا مقدم میمون سعید

گرد آن غازه ی رخسار علم

خاک آن غالیه ی طره ی عید

برو ای هجر که روز تو سیاه

بزی ای وصل که روی تو سفید

سر نهادست بدرگاه نشاط

راه آمد شدن غم ببرید

 
 
 
جمال‌الدین عبدالرزاق

ای تو بر چرخ سعادت خورشید

وی تو بر تخت سیاست جمشید

مجلس وعظ تو از خوش سخنت

خوشتر از نعمت عمر جاوید

عقل مدهوش ز بس نکته نغز

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

آفتابی تو و ما سایهٔ تو

احولست آنکه یکی را به دو دید

روی او نور هم از روی تو یافت

چشم تو سرمه به چشم تو کشید

این چنین خوش سخن مستانه

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شاه نعمت‌الله ولی
مشتاق اصفهانی

غنچه گلبن مقصود زمان

رفت بر باد فنا تا خندید

صرصر حادثه چون برگ خزان

دفتر هستیش از هم پاشید

کرد خون در دل مرغان چمن

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه