ای مبارک شب فیروز امید
صبح شو صبح که خورشید دمید
گل مکان بر زبر شاخ گرفت
سرو سر از کنف باغ کشید
دل نشست از قبل منظر چشم
جان سوی روزن لب جای گزید
سر زپا پیشترک آمد و هوش
قدمی چند ز سر پیش دوید
که هلا کوکب اقبال جهان
گشت از موکب اجلال پدید
تخت بر نه که سلیمان آمد
جام بر گیر که جمشید رسید
جبذا موکب منصور عزیز
مرحبا مقدم میمون سعید
گرد آن غازه ی رخسار علم
خاک آن غالیه ی طره ی عید
برو ای هجر که روز تو سیاه
بزی ای وصل که روی تو سفید
سر نهادست بدرگاه نشاط
راه آمد شدن غم ببرید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره شب و روز و تغییرات زندگی است. شاعر به شب اشاره میکند که به امید روشنایی صبح فرا میرسد و خورشید طلوع میکند. گلها و درختان زیباییهای خود را به نمایش میگذارند و دلها شاد میشوند. شاعر همچنین به ورود شخصیتهای تاریخی و افسانهای مانند سلیمان و جمشید اشاره دارد و بر اهمیت خوشی و شادمانی تاکید میکند. در نهایت، او از دوری و جدایی به عنوان غمی یاد میکند که با آمدن نور و شادی از بین میرود.
هوش مصنوعی: ای شب مبارک و خوشیمن، امیدوار باش به صبح زود که خورشید به زودی طلوع میکند.
هوش مصنوعی: گل بر روی شاخهای سرسبز قرار گرفت و سرو از کنف باغ به سوی آسمان سر برداشت.
هوش مصنوعی: دل به تماشای چشم محبوب نشسته و به خاطر زیبایی لبانش، در فکر و خیال آنجا جای گرفته است.
هوش مصنوعی: سر از پا فراتر رفت و به خاطر شوق و هیجان، چند قدم جلوتر از پاها پیش رفت.
هوش مصنوعی: اینجا اشاره به ظهور ستارهٔ خوشبختی در آسمان جهان است که از جلال و عظمتی خاص نمایان شده است. به نوعی، این بیت به موفقیت و شکوهی که به یک شخص یا یک رویداد تعلق دارد، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: لبی که به سلیمان مینگرد، وقت خوش است. جامی که به جمشید تعلق دارد، حالا در دست توست. آمادهباش تا از این لحظات لذت ببری!
هوش مصنوعی: به محفل و جماعت بزرگ منصور عزیز خوش آمدید، که ورودتان نویدبخش و خوشیآور است.
هوش مصنوعی: چهرهی زیبا همچون عطر خوشی است که بر فضا پخش میشود و موهای خوشبوی عید مانند گلی زیبا در میان طبیعت میدرخشد.
هوش مصنوعی: برو ای جدایی که روزهای تو تاریک و غمانگیز است، و ای وصال، تو که زیبایی و روشنی به زندگی من میآوری.
هوش مصنوعی: به سراغ درگاه شادابی رفته است و به همین خاطر غم را از خود دور کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای تو بر چرخ سعادت خورشید
وی تو بر تخت سیاست جمشید
مجلس وعظ تو از خوش سخنت
خوشتر از نعمت عمر جاوید
عقل مدهوش ز بس نکته نغز
[...]
آفتابی تو و ما سایهٔ تو
احولست آنکه یکی را به دو دید
روی او نور هم از روی تو یافت
چشم تو سرمه به چشم تو کشید
این چنین خوش سخن مستانه
[...]
گوش ماهیش چو این حرف شنید
با خموشی ز سخن چاره ندید
غنچه گلبن مقصود زمان
رفت بر باد فنا تا خندید
صرصر حادثه چون برگ خزان
دفتر هستیش از هم پاشید
کرد خون در دل مرغان چمن
[...]
دو برادر، چو دو شهباز سفید
خان و خان زاده جهانگیر و رشید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.