گنجور

 
نشاط اصفهانی

بر لاله ژاله میچکد از ابر مشکفام

خوشتر ز ژاله باده و بهتر زلاله جام

صبح است و بزم عید و می و مطرب و نبید

دولت مدید و بخت سعید و جهان بکام

گلزار را طراوت و ایام را نشاط

افلاک را سعادت و آفاق را نظام

در زلف روی ساقی و در شیشه عکس می

کالبدر فی الدجیه و الشمس فی الغمام

باشد حلال تو به نباشد دگر ز می

باشد حرام باده نباشد اگر بجام

باید فروخت سبحه اگر کس خرد به هیچ

باید خرید باده اگر کس دهد بوام

از طرف جوی میگذرد یار سرو قد

یا داده اعتدال هوا سرو را خرام

از فیض باد و لطف هوا جاودان زید

نقشی اگر بر آب نگارند در منام

جذب صبا بگوش رساند صدای آن

بگذارد ار پری بچمن در خیال گام

اجزای بوستان نه چنان التیام یافت

کاجسام را بو هم توان داد انقسام

گلزار را بر گویی معشوق و عاشقند

کاین تا بگرید آن دگر آید در ابتسام

دوشیزگان باغ مگر آگهند ازین

کامروز شاه را شده در گلستان مقام

کار است باد گلشن و گسترد سبزه فرش

آورد ژاله باده و پر کرد لاله جام

برخاست سرو و بید فرو برد سر بزیر

بگشود دیده نرگس و بر بست غنچه کام

تعظیم پیشگاه حضور شهنشه است

شمشاد را که گاه رکوع است و گه قیام

آن بوستان مکرمت آن آسمان جود

خورشید سایه خسرو جمشید احتشام

خاقان دهر فتحعلی شاه کز ازل

جودش رهین کف شد و فتحش قرین نام

ای از پی وجود تو اجسام را نظام

اجرام در سجود وجود تو صبح و شام

آفاق را زپاس تو گیرند احتساب

ارزاق را زجود تو یابند خاص و عام

سود از تو برد عالم و گنج تو بی زبان

آفاق شد مسخر و تیغ تو در نیام

از حضرت تو رفته بهند وی چرخ پیک

وز سطوت تو داده بترک فلک پیام

از عدل و فضل و رأفت و سطوت سرشته اند

ارکان دولتت که مصون باد از انهدام

ملکت مزاج دید ز اضداد معتدل

نبود عجب پذیرد اگر تا ابد قوام

آری در اعتدال حقیقی وجود نیست

ورهست ایمن است ز آسیب انعدام

هنگام احتیاج توان دید دست تو

کز جرم آفتاب توان دید در ظلام

ابر کفت بریزش و آنگه بقای آز

خورشید پرتو افکن و آنگه لقای شام

آسوده است خصم تو از خصمی سپهر

صید زبون نبیند هرگز زیان ز دام

بر رتبت تو دست که یابد بپای سعی

آری بر آسمان نتوان شد باهتمام

مستی نیاورد دگر آب رزان اگر

افتد ز عکس رای تو یک لعمه برغمام

بر چار چیز باد تو را وقف چارچیز

تا وقف راست شرط که دارند مستدام

بر ذات تو ستایش و برجود تو سپاس

بر گنج تو فزایش و بر ملک تو دوام

شوق تو در روانم و ذوق تو در وجود

نام تو بر زبانم و مدح تو در کلام

 
sunny dark_mode