عشق تو بند علایق ز ره ما برداشت
هرکه مجنون تو شد سلسله از پا برداشت
جنس ارزنده و ارباب بصارت مشتاق
نتوان دست ز بیعانه سودا برداشت
چون توان گشت کنون ساکن خلوتگه باغ
مجلس آراست گل و مرغ تقاضا برداشت
دست در گردن معشوق حمایل دارم
نتوان کف پی هر عرض تمنا برداشت
عارفان گوشه چشمی به دو عالم ندهند
هر کجا باد نقاب از رخ زیبا برداشت
محضر بندگی از مرتبه من بیش است
این نشان را دل مفلس ز کجا تا برداشت
پرده می بایدم آویخت که هرکس نگریست
شرح سودای تو را نسخه ز سیما برداشت
بس که نازک دلم از عشق حدیثی تا رفت
اشکم از پرده برون آمد و غوغا برداشت
طفل در گریه «نظیری » چو تو کافرخو نیست
پدرت تا ز کدامین در ترسا برداشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساس عمیق و پیچیده عشق صحبت میکند. شاعر بیان میکند که عشق معشوق تمام تعلقات و وابستگیها را از او گرفته است و هرکس که عاشق او شده، زنجیرهای وابستگی را رها کرده است. او به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره کرده و میگوید که هیچ چیز نمیتواند مانع او از رسیدن به عشق واقعی شود. همچنین، احساسات شدید شاعر باعث شده که او در تنگنای عشق قرار بگیرد و حتی اشکهایش به شکل غوغایی از دلش بیرون بیاید. در نهایت، شاعر به مقامی فراتر از بندگی میرسد و میخواهد پردهای از رازهای عشقش بردارد تا دیگران نیز زیبایی عشقش را ببینند.
هوش مصنوعی: عشق تو تمام وابستگیها و تعلقات را از مسیر ما کنار زد. هر کسی که دچار عشق تو شد، زنجیرهایی را که او را به زمین میخواباند، از پا برداشت.
هوش مصنوعی: تنوع ارزشمند و دیدگاههای روشن، به راحتی نمیتوان از قرارداد تجاری کنار گذاشت.
هوش مصنوعی: اکنون که امکانش فراهم شده است، در مکان آرام باغ نشستهایم و با زیبایی گلها و آواز پرندگان، فضایی زیبا و دلنشین به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: دست خود را به گردن محبوبم انداختهام و نمیتوانم درخواستم را به آسانی بیان کنم.
هوش مصنوعی: عارفان به دنیا و امور آن توجهی ندارند و تنها زمانی که زیبایی واقعی آشکار شود، آن را میبینند و مورد توجه قرار میدهند.
هوش مصنوعی: در حضور خداوند، جایگاه من کمتر از این است که بتوانم این مقام را درک کنم. دل ناچیز و فقیر من از کجا میتواند این احساس و نشان را دریافت کند؟
هوش مصنوعی: باید پردهای بیفکنم تا هر کسی که نگاه کند، بتواند در چهرهات تجلی محبت و عشق تو را بفهمد.
هوش مصنوعی: به خاطر حساسیت قلبم از عشق، آنقدر تحت تاثیر قرار گرفتم که اشکهایم بیاختیار ریخت و شور و هیجانی به پا کرد.
هوش مصنوعی: کودک در حال گریه مانند «نظیری» نمیباشد؛ چرا که پدر تو از کدام درگاه به این دین و آیین روی آورده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جوش می خشتی اگر از خم صهبا برداشت
سقف این میکده را جوش من از جا برداشت
دست اگر در کمر کوه کند می گسلد
زور شوقی که مرا سلسله از پا برداشت
شوری از ناله مجنون به بیابان افتاد
[...]
چه گهرها به عوض بر سر دریا افشاند
قطرهای چند اگر ابر ز دریا برداشت
چون قلم خوانده شود راز دل از نقش پیام
در سر کوی تو نتوان قدم از جا برداشت
خوش به دشنام تو آمیخته چون شهد به شیر
[...]
پایه ی نعش مرا یار من از جا برداشت
آخر از خاک مرا آن گل رعنا برداشت
در رهش هیچ کس از خاک مرا برنگرفت
نقش پا را نتواند کسی از جا برداشت
بگذر از هستی و خود را به مقامی برسان
[...]
پرده از کار تو بی باکی صهبا برداشت
کوه تمکین ترا زور می از جا برداشت
کاش برداشتی از خواش دنیا دل را
آنکه بر دوش هوس بار تمنا برداشت
داده رم وحشت ما کوهکن و مجنون را
[...]
نیشی تا علم همت عنقا برداشت
کلهی بود که ما را ز سرما برداشت
ازگرانباری این قافلهها هیچ مپرس
کوه یک نالهٔ ما بر همه اعضا برداشت
وصل مقصد چهقدر شکر طلب میخواهد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.