دل شکسته بود تحفه خزینه ما
نگین ملک توان ساخت ز آبگینه ما
چراغ صومعهها زنده میتوان کردن
به دوستی تو، یعنی به سوز سینه ما
تو کار غیب چه دانی که چیست؟ طعنه مزن
که جز به مصلحتی نشکند سفینه ما
مکن به کشتن ما مشورت که تا بودست
به فال دوست مبارک نبوده کینه ما
هزار کار درست از شکست ما گردد
طلسم ما شکن و برخور از دفینه ما
یگانه ایم به بی قدری ارچه بر در دوست
به قدر ذره توان یافتن قرینه ما
ز بعد کعبه «نظیری » زیارت ما کن
که دلبری نمکین است در مدینه ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز نقش کینه چو پاک است لوح سینه ما
به دوستی که تو هم دل بشو ز کینه ما
ز خیرهچشمی خود سوختم که یار امروز
هنوز در عراق است از نگاه دینه ما
ز اشتیاق خدنگ تو بعد مردن هم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.