به مویی بسته صبرم نغمه تارست پنداری
دلم از هیچ میرنجد دل یارست پنداری
به تحریک نسیمی خاطرم آشفته میگردد
به خودرایی سر زلفین دلدارست پنداری
نه پندم میدهد سودی نه کارم راست بهبودی
دلی دارم که هر امسال او پارست پنداری
ننوشم تا قدح بر من دری از غیب نگشاید
کلید روزنم در دست خمارست پنداری
چنانم با سر زلف صنم سر رشته محکم شد
که رگهای تنم پیوند زنارست پنداری
به نوعی طعن مردم را هدف گشتم که دامانم
ز سنگ کودکان دامان کهسارست پنداری
فلک را دیدهها بر هم نمیآید شب از کینم
چنان هشیار میخوابد که بیدارست پنداری
غم خونخوار نوعی در قفای جانم افتاده
که او را در جهان با من همین کارست پنداری
«نظیری» بوالعجب شیرین و نازک نکته میآری
تو را شکر به خرمن، گل به خروارست پنداری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات و دردهای درونی خود سخن میگوید. او با بیان اینکه دلش به سادگی آزرده میشود و به راحتی تحت تأثیر نسیم و جلوههای محبوبش قرار میگیرد، نشان میدهد که عشق و شوق برای او چقدر عمیق و اثرگذار است. شاعر به ناامیدی خود از درمان دردهایش اشاره میکند و میگوید که هیچ پند و نصیحتی به او سودی نمیرساند. او همچنین احساس میکند که هیچ چیز نمیتواند او را از این حال خارج کند، حتی نوشیدنی. به شکل استعاری، ارتباطش با محبوب را عمیقتر از آنچه که به نظر میآید توصیف میکند و میگوید که غم و درد در وجودش جاودانه شده است. در پایان، شاعر عشق و زیبایی محبوبش را با شکرگزاری توصیف میکند و او را به خرمن گل تشبیه میکند، که نشاندهنده نوعی قدردانی و عشق عمیق است.
هوش مصنوعی: صبر من به اندازهای نازک و شکننده است که با کوچکترین چیزی از بین میرود، و این نشان میدهد که قلبم به راحتی از هر چیزی آزرده میشود، حتی اگر آن چیز کوچک باشد. دل من به یاد یاری است که محبوبم نامیده میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر نسیمی که وزیده میشود، افکارم آشفته و بیقرار میشود، گویی که سر زلفهای معشوق باعث این حالت شده است.
هوش مصنوعی: این گفته نشان میدهد که نه نصیحتهای دیگران برایم فایدهای دارد و نه کارهایم به خوبی پیش میرود. اما به هر حال، دلی دارم که هر سال به تازگی و شادابیِ خود ادامه میدهد، انگار که هنوز جوان و سرزنده است.
هوش مصنوعی: نمینوشم تا اینکه جامی برای من از عالم غیب گشوده شود. مانند این است که کلید بیداریام در دستان کسی مست است.
هوش مصنوعی: عشق و دلبستگی من به معشوق به حدی عمیق و محکم است که گویی تمامی وجودم و رگهای بدنم به زنجیری از عشق به او بسته شدهاند.
هوش مصنوعی: من به نوعی به مردم طعنه زدم و گمان کردم که ریشهام از کوهستان است، در حالی که در واقع دامنم پر از سنگریزههای کودکان است.
هوش مصنوعی: آسمان به هیچوجه از خواب بیدار نمیشود، شب به قدری با کینهام درگیر است که انگار در حالی که هشیار و بیدار است، به خواب رفته است.
هوش مصنوعی: غم زیادی به جانم چنگ انداخته و همچنان که در دنیا با من درگیر است، من هم او را احساس میکنم و به نوعی در پی من است.
هوش مصنوعی: تو نکتههای شیرین و نازکی را به زیبایی بیان میکنی، به طوری که مثل شکر در حجم زیاد میماند و برت همواره جذاب و دلنشین است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از او قاصد بخشم آمد به من یارست پنداری
ز مرگم می دهد پیغام غمخوارست پنداری
نگاهی می کنم از دور و خرسندم بجان دادن
مراد از عاشقی این مردن زارست پنداری
کشم از دوستان جوری که داغ دشمنم سهلست
[...]
چمن قربانگه دنیای خونخوارست پنداری
دریغا گل که شاخ گلبنش دارست پنداری
سحر می گفت با پروانه بلبل حال و می نالید
که گل شد زود آخر شعله خارست پنداری
به سرعت آنچنان سودای بستان می شود آخر
[...]
ز زهرچشم او رگ در تنم مارست پنداری
سر هر موی بر تن نیش خونخوارست پنداری
ندارد اختیاری در گرستن چشم پرخونم
به دست رعشه داران جام سرشارست پنداری
ز شوخی در میان حلقه خط نقطه خالش
[...]
چو شمع امشب مرا در محفلش بار است پنداری
به مغز استخوانم شعله در کارست پنداری
چمن بشکفت و از دلها خروشی برنمیآید
قفس، تابوت مرغان گرفتارست پنداری
خیالش بی گمان امشب به خلوتخانه چشمم
[...]
مرا کوهیست بار دل غم یارست پنداری
دل من نیست این کوه گرانبارست پنداری
انالحق میزند منصور وار این دل که من دارم
درون سینه تنگم سر دارست پنداری
شبی دیدم گل روی تو و عمریست بیخوابم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.