گنجور

 
نظیری نیشابوری

به مویی بسته صبرم نغمه تارست پنداری

دلم از هیچ می‌رنجد دل یارست پنداری

به تحریک نسیمی خاطرم آشفته می‌گردد

به خودرایی سر زلفین دلدارست پنداری

نه پندم می‌دهد سودی نه کارم راست بهبودی

دلی دارم که هر امسال او پارست پنداری

ننوشم تا قدح بر من دری از غیب نگشاید

کلید روزنم در دست خمارست پنداری

چنانم با سر زلف صنم سر رشته محکم شد

که رگ‌های تنم پیوند زنارست پنداری

به نوعی طعن مردم را هدف گشتم که دامانم

ز سنگ کودکان دامان کهسارست پنداری

فلک را دیده‌ها بر هم نمی‌آید شب از کینم

چنان هشیار می‌خوابد که بیدارست پنداری

غم خونخوار نوعی در قفای جانم افتاده

که او را در جهان با من همین کارست پنداری

«نظیری» بوالعجب شیرین و نازک نکته می‌آری

تو را شکر به خرمن، گل به خروارست پنداری

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
بابافغانی

از او قاصد بخشم آمد به من یارست پنداری

ز مرگم می دهد پیغام غمخوارست پنداری

نگاهی می کنم از دور و خرسندم بجان دادن

مراد از عاشقی این مردن زارست پنداری

کشم از دوستان جوری که داغ دشمنم سهلست

[...]

نظیری نیشابوری

چمن قربانگه دنیای خونخوارست پنداری

دریغا گل که شاخ گلبنش دارست پنداری

سحر می گفت با پروانه بلبل حال و می نالید

که گل شد زود آخر شعله خارست پنداری

به سرعت آنچنان سودای بستان می شود آخر

[...]

صائب تبریزی

ز زهرچشم او رگ در تنم مارست پنداری

سر هر موی بر تن نیش خونخوارست پنداری

ندارد اختیاری در گرستن چشم پرخونم

به دست رعشه داران جام سرشارست پنداری

ز شوخی در میان حلقه خط نقطه خالش

[...]

قدسی مشهدی

چو شمع امشب مرا در محفلش بار است پنداری

به مغز استخوانم شعله در کارست پنداری

چمن بشکفت و از دلها خروشی برنمی‌آید

قفس، تابوت مرغان گرفتارست پنداری

خیالش بی گمان امشب به خلوتخانه چشمم

[...]

صفای اصفهانی

مرا کوهیست بار دل غم یارست پنداری

دل من نیست این کوه گرانبارست پنداری

انالحق میزند منصور وار این دل که من دارم

درون سینه تنگم سر دارست پنداری

شبی دیدم گل روی تو و عمریست بیخوابم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه