مشنو استغفار من کز اهل ایمان نیستم
خرقه از مصحف اگر سازم مسلمان نیستم
معنی اخلاص میخواهند و حسن اعتقاد
چون نشینم با نکوکاران کز ایشان نیستم
در چمن معذور داریدم اگر گردم ملول
نغمهسنج کوه و دشتم از گلستان نیستم
جذب عشقم فیالمثل در حسن پیدا ساختن
خضر چاه یوسفم از آب حیوان نیستم
چرخ اگر وارون بگردد ابر اگر طوفان کند
گوشهای آسودهام آگه ز دوران نیستم
دهر چون در دشمنی سست است افکندم سپر
دشمن نامرد را من مرد میدان نیستم
گر پریشانی به این خوییست کاندر زلف تست
بس پریشانتر ازینم کن پریشان نیستم
خیر حسن خود نگاهی میتوان کردن چه شد
سایلم در کوی تو، پندار مهمان نیستم
گر نمیگویی «نظیری» هندوی خویشم بخوان
کافر زنار بندم من مسلمان نیستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات و وضعیت درونی شاعر میپردازد. او از نداشتن ایمان و اعتقاد واقعی خود سخن میگوید و میگوید که اگر چه ظاهری از مسلمانان را دارد، ولی در واقع خود را مسلمان نمیداند. او به دنبال اخلاص و حسن اعتقاد است و از نشستن با نیکوکاران احساس بیگانگی میکند. شاعر به طبیعت و زندگی اشاره میکند و میگوید که در دنیایی که دشمنی و بیوفایی در آن رواج دارد، او از میدان کنار رفته است. در نهایت، خود را پریشان و بیهویت میبیند و در مواجهه با نظرات دیگران، از آنان فاصله میگیرد و به صراحت میگوید که از نظر روحی و معنوی، به هیچ دینی تعلق ندارد.
هوش مصنوعی: نشنو که از من طلب بخشش میکنم، چون من از گروه مؤمنان نیستم. حتی اگر لباسی از آیات قرآن بپوشم، باز هم مسلمان نخواهم بود.
هوش مصنوعی: من در کنار نیکوکاران نشستهام و از آنها هستم، اما در دل، به اخلاص و حسن اعتقاد واقعی نیاز دارم.
هوش مصنوعی: در میان چمن، اگر ناراحت و دلزده به نظر میرسم، لطفاً مرا ببخشید. صدای ساز کوه و دشت برایم خوشایند نیست، چون من از گلستان نیستم.
هوش مصنوعی: عشق من آنقدر قوی و جذاب است که مانند خضر، قادر است چاهی برای یوسف بیافریند. من از آب حیات گذشتهام و در این زمینه شگفتانگیزم.
هوش مصنوعی: اگر دنیا به هر ترتیب و وضعیتی بچرخد، و حتی اگر ابری طوفانی برپا کند، من در گوشهای از آرامش هستم و نسبت به تغییرات زمان و سرنوشت آگاه نیستم.
هوش مصنوعی: دنیا در دشمنی ناپایدار است، بنابراین من سپر را به زمین انداختم و با دشمن نامرد مقابله نمیکنم؛ زیرا من مرد میدان نیستم.
هوش مصنوعی: اگر به این حالت و ویژگی دچار پریشانی هستی که در موهایت است، من حتی از این حالت هم پریشانتر میشوم؛ پس در واقع، من پریشان نیستم.
هوش مصنوعی: هر زیبایی و خوبی، نگاهی به من کرده است. اما چرا من اینجا در مسیر تو هستم، گویی که مهمان نیستم؟
هوش مصنوعی: اگر نمیگویی من مانند تو نیستم، من را هندوی خود بنام و بگو که کافر هستم؛ من از دین مسلمانان نیستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دردمندم وز وصالِ یار درمان نیستم
هیچ دردی صعب تر از دردِ هجران نیستم
گرچه می داند که بر جانم ز هجرِ یار چیست
آن چنان زارم که گویی در بدن جان نیستم
رسمِ قربانی ست اندر کیشم اسماعیل وار
[...]
شهری عشقم چو مجنون در بیابان نیستم
اخگر دل زنده ام محتاج دامان نیستم
دست خود چون خوشه پیش ابر می سازم دراز
خوشه چین کشت این خرمن گدایان نیستم
قطره خود را ز کاوش می کنم بحر گهر
[...]
چند بر سنگم زنی من شیشهٔ جان نیستم
چند پامالم کنی خون شهیدان نیستم
ای مسلمانان مسلمانی اگر اینست و بس
من یهودم، کافرم، گبرم مسلمان نیستم
دست بیطالع کجا و گوشهٔ دامان دوست
[...]
بر سر نازش در آن کو با رقیبان نیستم
در ره عشق این مخواه از من که من آن نیستم
زین خوشم کز بس که با من در خیال دشمنی است
هر کجا هستم ز چشم دوست پنهان نیستم
در بهای بوسه ی جان بخش جان خواهی ز من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.