ز جا نتوانم از کم نشئگی چالاک برخیزم
به هر سو چنگ محکم سازم و چون تاک برخیزم
چنان ز آلایش مژگان تر دامن گرانبارم
که سست از جا چو نور دیده نمناک برخیزم
به صافی مشربان صحبت گزیدم صاف باید شد
بسوزم زهد خشک و خرقه تر، پاک برخیزم
چو موجم نقش بر آب و چو گردم رخت بر صرصر
ز دامن تا گریبان همچو سوسن چاک برخیزم
ملال آشیانم کشت، کی باشد بهار آید
چو بلبل مست گردم زین خس و خاشاک برخیزم
به یکدم باده صاحب همتی دستم نمی گیرد
که آتش گردم و از خانه امساک برخیزم
درین صحرای پر صر صر چه تمکینست بودم را
چو دود از باد بگریزم، چو گرد از خاک برخیزم
به سعد و نحس دوران خط تسلیم و رضا دادم
که نتوانم چو نقش ثابت از افلاک برخیزم
نخورده زخم افتادم ز پا ترسم که نتوانم
به خون رنگین پی آرایش فتراک برخیزم
شب از میخانه سوی خانقه رفتم غلط کردم
سحر می بایدم از نشئه تریاک برخیزم
مکن منعم «نظیری » گر ز حکم آسمان نالم
ز مظلومی به داد از حاکم بی باک برخیزم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات و درونیات خود میگوید و به چالشهایی که با آنها مواجه است اشاره میکند. او از دشواریهای برخواستن از جا و ایستادن در برابر مشکلات صحبت میکند و به نوسانهای زندگی و بیثباتیهای وجودی خود اشاره دارد. شاعر احساس میکند که تحت تأثیر تجارب و موانع، نمیتواند به آسانی حرکت کند و به جلو برود. او از زخمها، ملالت و تلاش برای رهایی از قید و بندهای نفسی خود میگوید. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که باید در مواجهه با مشکلات، تسلیم و رضا را بپذیرد و از رنج و محنت شکایت کند.
هوش مصنوعی: نمیتوانم از حالت مستی به سرعت حرکت کنم و باید در هر جهتی چنگی محکم بزنم؛ همانطور که تاک به راحتی برمیخیزد.
هوش مصنوعی: چنان غم و اندوه بر دلم سنگینی میکند که وقتی احساساتی شوم، به راحتی از جای خود بلند میشوم و به حرکت درمیآیم.
هوش مصنوعی: من در دنیای ناب مشربان به گفتگو نشستم و الان باید به حالت صاف و آراستهای دست یابم. باید از زهد خشک و کلاه عزلت رها شوم و با پاکی و صفا برخیزم.
هوش مصنوعی: من مانند موجی هستم که بر روی آب نقش میزند و وقتی به سرما و باد سرد بر میخورم، از دامن تا گریبانم مانند گل سوسن شکاف برمیدارم و دوباره سرپا میشوم.
هوش مصنوعی: غم و اندوه درون خانهام را نابود کرد، چه زمانی فصل بهار خواهد آمد؟ وقتی که من مانند بلبل سرمست شوم، از این چمن و علفهای بیارزش بلند میشوم.
هوش مصنوعی: در یک لحظه، شرابی که کسی با اراده و همت میافشاند، به من نمیرسد؛ زیرا آتش عشق در وجودم شعلهور است و نمیتوانم از خودم در برابر آن مقاومت کنم.
هوش مصنوعی: در این بیابان بیرحم و سوزان، چه معنایی برای تسلیم وجود دارد؟ من میخواهم مانند دود از وزش باد بگریزم و مثل گرد از زمین بلند شوم.
هوش مصنوعی: من با خوشی و ناخوشی زمانه نسبت به سرنوشت خود تسلیم و راضی شدم، تا جایی که نتوانم مانند یک تصویر ثابت از مدار آسمان بلند شوم.
هوش مصنوعی: من از زخمهایی که نخوردهام به زمین افتادهام و نگرانم که نتوانم با خون رنگین خودم دوباره به زیبایی و لطافت پیشین برگردم.
هوش مصنوعی: در شب از میخانه به سمت خانقاه حرکت کردم، اما اشتباه کردم. باید صبح زود از نشئه تریاک بیدار میشدم.
هوش مصنوعی: مرا از نعمتها و خوشیها محروم نکن! اگر از ظلم آسمان شکایت کنم، برای دادخواهی به سراغ حاکم بیرحم میروم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز جام بیخودی چون لاله مست از خاک بر خیزم
ز مهد غنچه چون گل با دل صد چاک بر خیزم
نه سروم کز رعونت سبزه را در زیر پامانم
چمن از خاک برخیزد چو من از خاک برخیزم
مرا هر شمع چو پروانه از جا در نمی آرد
[...]
به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک برخیزم
نشینم غنچه و چون گل، گریبان چاک برخیزم
غبار من فرو خفته ست در راهت، به امیدی
اگر پا بر سر خاکم نهی؛ از خاک برخیزم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.