گنجور

 
نظیری نیشابوری

بی روی تو پروانه ای امشب به چراغم

خود را به چنان بی خودیی سوخت که داغم

مطرب به کنایت غزلی دوش ادا کرد

کز گریه شدم مست و شد از دست ایاغم

دور از تو ز خود رفتگیی می دهدم دست

کز پیش نظر ناشده گیرند سراغم

بویی اگر از مهر و محبت نشنیدم

گل را گنهی نیست، گرفتست دماغم

ای گلبن طالع چه نهی روی به زردی

فصلی نگذشتست ز سرسبزی باغم

گو جیب گشا صبحم و پر کن ز سیاهی

شد روشنی روز رقم بر پر زاغم

مشغول به علم و ادبی باش «نظیری »

تا چند شوی شیفته لابه و لاغم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
نظیری نیشابوری

داغ دلم افروخته تر شد ز چراغم

هم منصب پروانه بود پنبه داغم

در پوست نمی گنجد ازین نشئه نشاطم

بر دست نمی استد ازین باده ایاغم

صدسال گر از گل به مشامم نرسد بود

[...]

فصیحی هروی

چون سینه ماتم‌زدگان غرقه داغم

در کسوت سوسن شکفد لاله راغم

آه این چه نسیم است که از دامن نازش

صد خرمن گل ریخته در جیب دماغم

در کام سمندر شکند شهد سلامت

[...]

صائب تبریزی

تا چند به روزن نرسد نور چراغم؟

رنگین نشود پنبه ز خونابه داغم

هر چند که چون ذره ندارم به جگر آب

از چشمه خورشید خورد آب، دماغم

وقت است که بر تن بدرم اطلس افلاک

[...]

قدسی مشهدی

خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم

تا خون نشود، وا نشود غنچه باغم

پیدا نبود دل ز هجوم غم معشوق

پنهان شده از کثرت پروانه، چراغم

گر بر لبم انگشت زنی، جوش زند خون

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قدسی مشهدی
سلیم تهرانی

تکلیف شراب است نمک ریزی داغم

برگردن پیمانه ی می، خون ایاغم

پیغام جنون می شنوم از لب ساغر

بوی عرق فتنه دهد، می به دماغم

همصحبتی من به کسی سود ندارد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه