شب نه تشویش صبا نی شور بلبل داشتم
خلوتی تا صبحدم با سنبل و گل داشتم
عیش ها سیل بهاری بود، تا آمد گذشت
صحبتی با دوستداران بر سر پل داشتم
یاد آن مستان که برچیدند از اینجا نقل و جام
بهره کیفیتی از جزو تا کل داشتم
پرتو اکسیر چشمانم به گنج افتاده بود
هرچه می بردند در بردن تغافل داشتم
کارم از یک زخمه آخر شد که ظاهر کرد عشق
هرچه در جوهر ترقی و تنزل داشتم
عشق و مستی زودتر زینم به مقصد می رساند
دیر از آن رفتم که در رفتن تأمل داشتم
در همه کاری مسافر را سبکباری خوش است
بسکه ماندم توشه در بار توکل داشتم
میشنیدم از «نظیری» عشق وی کردم هوس
کی چنین جانسوز دردی در تخیل داشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و دلتنگی شاعر میپردازد. او در شب به یاد عشق و دوستانش، در خلوتی با گلها و سنبلها به سر میبرد. شاعر به عیش و خوشیهای گذشته و یادی از مستان میپردازد و از تجربیاتش در عشق و جستجوی حقیقت سخن میگوید. او همچنین به تأمل در مورد سفر زندگی و لذتهای آن اشاره دارد و در نهایت، از درد عشق و شوق به آن سخن میگوید.
هوش مصنوعی: در شب، نه نگران نسیم صبح بودم و نه صدای بلبل مرا آشفته کرده بود. در یک فضای آرام تا سحر با گلهای خوشبو و سنبل سرگرم بودم.
هوش مصنوعی: زندگی لذتی شبیه سیل بهاری بود که به سرعت تمام شد. در این میان، لحظهای را با دوستدارانم در کنار پل صحبت کردم.
هوش مصنوعی: به یاد افرادی میافتم که با شوق و شادی از اینجا رفتهاند و در دلم حسرتی از تجربهای که از جزئیات تا کلیت زندگی داشتم، باقی مانده است.
هوش مصنوعی: نور و جادوی چشمانم باعث شد که چیزی با ارزش به دست آید، اما هر چیزی را که میبردند، من با بیخبری و نادانی برخورد میکردم.
هوش مصنوعی: عشق باعث شد که من به همه تواناییها و وضعیتهایم پی ببرم و در یک لحظه به حقیقت وجودم نزدیک شوم.
هوش مصنوعی: عشق و شوق میتوانند انسان را سریعتر به هدف برسانند، اما من به خاطر تردید و فکر کردن در مورد رفتن، دیر حرکت کردم.
هوش مصنوعی: در هر کاری، احساس سبکی و راحتی برای مسافر خوشایند است، چون من بیش از حد بار و توشهای برای سفرم جمع نکردهام و تنها به توکل اکتفا کردهام.
هوش مصنوعی: روزی از «نظیری» شنیدم که به عشق او دچار شوق و اشتیاق شدم. مگر میتوانستم تصور کنم که چنین درد جانسوزی را تجربه کنم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی خط سبزت شبی هر جا که منزل داشتم
تا سحر چون سبزه پا از رشک در گل داشتم
دوش شمعی بود همرازم که از روشن دلی
بود او را بر زبان من هر چه در دل داشتم
بود اسباب کمال رفعتم چون مه تمام
[...]
یاد ایامی که شور عشق بلبل داشتم
از دل صد پاره دامانی پر از گل داشتم
از نسیم شوق هر مو داشت رقصی بر تنم
از پریشانی دل جمعی چو سنبل داشتم
خانه ام بی انتظار خانه پردازی نبود
[...]
عمری امید وفا و مهر از آن دل داشتم
خویش را خرسند از این فکر باطل داشتم
بی سبب در زیر تیغ ای جان ناقابل نبود
هر قدر شرمندگی از روی قاتل داشتم
مانده از سرو روانی پای من در گل چه باک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.