ما چو سیل این خار از اول به پشت پا زدیم
خیمه همچون گل ز مهد غنچه بر صحرا زدیم
کوه دانستیم دنیا را و خود را شاخ گل
از بغل مینا برآوردیم و بر خارا زدیم
جنس کنعان مصریان گفتند در بازار نیست
پیشتر راندیم رخش، از کاروان سودا زدیم
دهر ز اول بر سر کین است پندارد که ما
سنگ مریخ و زهل بر گنبد مینا زدیم
تکیه بر آب و سری پرباد نخوت چون حباب
هرزه وا کردیم چشم و غوطه در دریا زدیم
کس ز ما سرگشتگان ره بر مراد خود نیافت
بال و پر در جستجوی منزل عنقا زدیم
قصر فوق و کاخ ته جستیم از ما نبود
خوش به خلوتخانه بنشستیم و می تنها زدیم
غیرت ما با کسی، تار دوتایی برنتافت
بر خود آخر تاب همچون رشته یک تا زدیم
دلگشا دیدیم، صوت و نغمه امروز را
مهر نسیان بر سر افسانه فردا زدیم
سبزه وش شاید که راز خاک بر صحرا نهیم
باده حمرا ز جام لاله حمرا زدیم
کس حدیث آشنایی، در جواب ما نگفت
قفل خاموشی «نظیری » بر لب گویا زدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی از تجربیات و سفرهای روحی و عاطفی شاعر اشاره دارد. شاعر خود را به سیلی تشبیه کرده که با قدرت بر همه موانع غلبه کرده و به گسستگی از دنیا و آغوش طبیعت پرداخته است. او به جستجوی معنا و مراد زندگی میپردازد در حالی که از دنیاست و در تلاش برای یافتن دلگشایی و خوشی، در کنار زیباییهای طبیعت است. شاعر به عشق و احساسات خود پرداخته و در جستجو برای آشنایی و ارتباط با دیگران، به سکوت و تنهایی نیز اشاره میکند. در نهایت، این اثر بیانگر چالشهای عاطفی، جستجوی حقیقت و زیبایی در زندگی است.
هوش مصنوعی: ما مانند سیلی هستیم که از ابتدا خار و موانع را کنار زدیم و خیمهمان را همچون گل از مهد خود به دشت展 کردیم.
هوش مصنوعی: ما دنیا و خود را مانند کوه درک کردیم و مانند گل، زیبایی خود را از کنار مینا بیرون آوردیم و بر سنگ خارا کوبیدیم.
هوش مصنوعی: در بازار، جنس با کیفیت کنعان را یافت نمیشود. پیش از این، اسبمان را به پیش راندیم و از کاروان خرید و فروش دور شدیم.
هوش مصنوعی: دنیا از آغاز درگیر خصومت و کینهتوزی بوده و گمان میکند که ما از قدرت و استحکام سنگ مریخ و زحل بر افرازنده آسمان هستیم.
هوش مصنوعی: بر روی آب تکیه زده و با سری پر از غرور، همچون حبابی به راحتی درهم شکستیم. بعد از آن چشمانمان را باز کردیم و به عمق دریا وارد شدیم.
هوش مصنوعی: هیچکس از ما سرگشتگان نتوانست به هدف خود برسد. ما با بال و پر خود در جستجوی دیاری که شبیه عنقا باشد، پرواز کردیم و تلاش کردیم.
هوش مصنوعی: ما در جستجوی قصر و کاخهای باشکوه بودیم که آنها از دست ما دور بودند. اما خوشبختانه در یک خلوت آرام نشسته و به تنهایی نوشیدنی خود را نوشیدیم.
هوش مصنوعی: ما غیرتمان را با هیچکس نمیسنجیم و در نهایت همچون دوتایی که نمیتواند تاب بیاورد، به یک رشته متصل شدهایم.
هوش مصنوعی: امروز را با آواز و نغمههای خوشایند میگذرانیم و از یادآوریهای فردا غافل شدهایم.
هوش مصنوعی: شاید به خاطر زیبایی سبزه و گل، راز زمین را بر دشتهایی که در آن هستیم، فاش کنیم. ما از جام گلهای قرمز، شرابی نوشیدیم.
هوش مصنوعی: هیچکس داستان آشنایی را در پاسخ به سؤال ما بازگو نکرد. ما همچون قفل خاموشی، بر لبهایمان سکوت کردیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رسته از قید مذاهب دست در مولا زدیم
راه ها مسدود چون دیدیم بر دریا زدیم
قابل یک چشم دیدن هم نبود این خاکدان
چشمکی از دور همچون برق بر دنیا زدیم
دست سعی ما نشد هرگز به ساحل آشنا
[...]
چشم پوشیدیم و برما و من استغنا زدیم
از مژه بر هم زدن بر هر دو عالم پا زدیم
وحدت آغوش وداع اعتبارات است و بس
فرع تا با اصل جوشد شیشه بر خارا زدیم
ذوق آزادی قسم بر مشرب ما میخورد
[...]
از پی دیوانگی تا آستین بالا زدیم
همچو مجنون خیمه را در دامن صحرا زدیم
زندگانی بهر ما چون غیر دردسر نداشت
بر حیات خود به دست مرگ پشت پا زدیم
تا به مژگان تو دل بستیم در میدان عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.