ز گردشهای چشمش مستی پیمانه میخیزد
گره از ابروان میخیزدش، مستانه میخیزد
چو در روز قیامت هرکسی خیزد به سودایی
شهید نرگس او از لحد دیوانه میخیزد
مهیای فنایم جلوهای در کار میخواهم
مهم بر بام تابد آتشم از خانه میخیزد
چراغ اهل عشق از کلبه من میشود روشن
نشنید ذره گر بر روزنم پروانه میخیزد
ز بس محو تصور کردن یارم نمیدانم
که در کاشانه میآید، که از کاشانه میخیزد
سبق از یک ورق، لیلی و مجنون را چه حالست این
یکی دیوانه میگردد، یکی فرزانه میخیزد
ز شرح قصهٔ ما رفته خواب از چشمْ خاصان را
شب آخر گشته و افسانه از افسانه میخیزد
بر دنیا و دین خواهی سرشکی بر جراحت ریز
کزین آب و زمین صد خرمن از یک دانه میخیزد
مگر گاهی «نظیری» میکند آرامگاه اینجا؟
جنون از سایهٔ دیوار این ویرانه میخیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعات عشق، جنون و معاد میپردازد. شاعر از تأثیرات چشم و ابروان محبوب سخن میگوید که مستی و شادی را به همراه دارد. در روز قیامت، شهید نرگس (علیهالسلام) از خاک بر میخیزد. شاعر احساس نابودی و فنا را تجربه میکند و در این حال، عشق او مانند چراغی در کلبهاش نورافشانی میکند. همچنین، شاعر درگیر عشق یار است و نمیتواند تشخیص دهد که آیا معشوق به او نزدیک میشود یا دور میشود. مقایسهای از لیلی و مجنون نیز مطرح میشود که یکی دیوانه و دیگری فرزانه میشود. در نهایت اشارهای به درد و رنج دنیوی و دینی نیز دارد که نتیجهای از دانهای در زمین نیست. این اواخر، شاعر از جنون و احساس تنهایی در ویرانهها سخن میگوید.
هوش مصنوعی: از حرکات و نرمی نگاه او، شور و نشهای برمیخیزد و از زیبایی ابروهایش، حالتی خوش و شگفتی به وجود میآید که دلها را مسرور میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که در روز قیامت هر فردی با حالتی شگفتانگیز و به امید دیدار محبوبش از قبر برمیخیزد، در این لحظه، محبوب او که معشوقی به نام نرگس دارد نیز از جای خود با حالتی دیوانهوار برمیخیزد.
هوش مصنوعی: من آمادهام که در راه فنا و زوال قرار گیرم و به یک جلوه و نمایش نیاز دارم. میخواهم که نور و روشنایی بر بام بتابد و آتش دل من از درون خانهام شعلهور شود.
هوش مصنوعی: چراغ کسانی که عاشقند از خانه من روشن میشود. اگر بگویی، حتی ذرهای هم نشنیدم، وقتی که پروانه بر روزن میآید.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه به شدت در خیال دیدن محبوبم غرق شدهام، نمیدانم که او کی به خانه میآید و چه زمانی از آن خارج میشود.
هوش مصنوعی: از یک ورق کاغذ، داستان لیلی و مجنون چه حالتی پیدا میکند. یکی از این دو مجنون میشود و دیگری با هوش و خرد برمیخیزد.
هوش مصنوعی: شب آخر، خاصان در خواب نمیروند و قصهٔ ما را یاد میکنند؛ داستانی که از داستانهای دیگر برخاسته است.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به دنیا و دین خود اندوهی بریزی، باید از جراحتی بگویی که از آن، در اثر آب و زمین، صدها خرمن محصول تنها از یک دانه روییده است.
هوش مصنوعی: آیا گاهی اوقات آرامگاه این مکان شبیه «نظیری» (شخصی یا چیزی) میشود؟ دیوانگی از سایهٔ دیوار این ویرانه بیرون میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همه مستی خلق از ساغر و پیمانه میخیزد
مرا دیوانگی زان نرگس مستانه میخیزد
خوشم با آه گرم امشب، مده تشویشم، ای گریه
که خوش میسوزدم این آتشی کز خانه میخیزد
همه شب با خیال، افسانههای درد خود گویم
[...]
مرا اسباب عشرت از دل دیوانه میخیزد
شراب و مطرب و معشوق من از خانه میخیزد
بشارت باد آغوش دل امیدواران را
که گرد خط ز رخسارش عجب مستانه میخیزد
ز سیل رفتن دلها دو عالم میشود ویران
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.