هرگز به سیر گل دل محزون نمیرود
یار از خیال غمزده بیرون نمیرود
عشق از جهان بریدن و از جان گذشتن است
کار وفا ز پیش به افسون نمیرود
مردان به جا به عزم و توکل رسیدهاند
یک دل رمیده نیست که در خون نمیرود
از زخم عشق در بن هر سنگ کشتهایست
از خون ما کجاست که جیحون نمیرود؟
لذت به خواب میرد و شادی به غافلی
در هر دلی که او به شبیخون نمیرود
در حرف تلخ نوش لبان صد دقیقه است
کوتاهبین ز لفظ به مضمون نمیرود
مرغان دشت را ز غم دل جراحتست
شب نیست کاین خروش به هامون نمیرود
از بس که رد شد از در مقصود حاجتم
آهم ز انفعال به گردون نمیرود
آن را که گوش دل شنود نالهای بس است
عاشق به درس پیش فلاطون نمیرود
راه وفا ز تفرقه عشق بسته شد
دیریست ناقه بر سر مجنون نمیرود
بوی نسیم فقر «نظیری» شنیده است
از ره به تاج و تخت فریدون نمیرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تبیین احساسات عمیق عاشقان و مشکلاتی میپردازد که در مسیر عشق و وفاداری با آنها مواجهاند. شاعر به بیان شرایطی میپردازد که عشق واقعی منجر به رنج و غم میشود و مردان با عزم و اراده، هر چند در خون غوطهور باشند، به مسیر خود ادامه میدهند. همچنین به تنهایی و بیکسی در دنیای عشق اشاره میکند و به این نکته میپردازد که وفاداری واقعی نیاز به ایستادگی و تحمل دردها دارد. در نهایت، شاعر به ناامیدی و مشکلات مالی نیز اشاره میکند که مانع از رسیدن به آرزوها و موفقیتها میشود.
هوش مصنوعی: هرگز یار از یاد گلی که دلش را غمگین کرده بیرون نمیرود و همواره در اندیشه غم ادامه دارد.
هوش مصنوعی: عشق یعنی جدا شدن از دنیای مادی و فدای جان شدن. وفا و صداقت با ترفند و فریب به دست نمیآید.
هوش مصنوعی: مردان با اراده و اعتماد به خدا به هدف خود رسیدهاند و دلشان از ترس و اضطراب خالی است، زیرا هیچ چیز نمیتواند آنها را به عقب براند.
هوش مصنوعی: در اثر زخم عشق، در عمق هر سنگ نشانههایی از دلتنگی و غم وجود دارد. از کجا میتوانیم به این درد و رنج پی ببریم که حتی جیحون، این رود بزرگ، هم نمیتواند از آن بیخبر بماند؟
هوش مصنوعی: لذت و شادی در دلهایی که به خواب میروند و از غافل بودن غافلند، به تدریج از بین میروند و دیگر نمیمانند.
هوش مصنوعی: وقتی سخن تلخی از زبان بیرون میآید، حتی اگر مدتزمان کمی برای گفتن آن صرف شده باشد، افرادی که بینا نیستند نمیتوانند از معانی عمیق آن آگاه شوند و فقط به ظاهر کلمات بسنده میکنند.
هوش مصنوعی: پرندگان دشت به خاطر درد درونیشان زار میزنند و در این شب تاریک، این نالهها به دشت نمیرسد.
هوش مصنوعی: به خاطر این که بارها از در خواستهام عبور کردهام، آهی که میزنم به دلیل ناتوانیام، به آسمان نمیرود.
هوش مصنوعی: آن کسی که با دل خود میشنود، یک ناله کافی است تا درک کند. عاشق نیازی به یادگیری در محضر فیلسوف ندارد.
هوش مصنوعی: مدتهاست که راهی برای وفاداری در عشق وجود ندارد و دیگر ناقهای بر سر مجنون نمیرود.
هوش مصنوعی: نسیم فقر به «نظیری» خبر میدهد که راهی به تاج و تخت فریدون ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچم غم تو از دل پر خون نمیرود
سودای لیلی از دل مجنون نمیرود
مهرت ز سینه تا نفسی خوش برآیدم
بسیار جَهْدْ کردم و بیرون نمیرود
افسانهها که بر سر دل میکنم ولیک
[...]
از سر هوای وصل تو بیرون نمیرود
سودای لیلی از دل مجنون نمیرود
چشمم نظر به غیر جمالت نمیکند
باد نو از طبیعت موزون نمیرود
تا دورم از کنار تو یک لحظه نگذرد
[...]
از دیده رفت و از دل پر خون نمیرود
در دل چنان نشسته که بیرون نمیرود
پندم مده که گر همه عالم کنند سعی
سودای لیلی از دل مجنون نمیرود
از آتش فراق دل عالمی بسوخت
[...]
یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود
وز دیده ام خیال تو بیرون نمی رود
نام وفا مبر که دلم از جفا پرست
این داغهای کهنه بافسون نمی رود
صد گونه گل ز منزل لیلی شکفت و ریخت
[...]
از دیده ام کدام نفس خون نمی رود
سیل هزار زهر به جیحون نمی رود
غیرت برم به شادی عالم که هییچ گاه
از خلوت وصال تو بیرون نمی رود
تمکین عشق بین که به این جذبهٔ طلب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.