چون ابر بهاری به سرم سایه فکن شد
بر هر بر بومم که نظر کرد چمن شد
چون شمع که شد رهبر پروانه به آتش
دل سوزی او باعث جان بازی من شد
می خواست شود قایل نظمم به بلاغت
صدپایه به شیب آمد و بر اوج سخن شد
بی جام همه می کش و بی باده همه مست
از نظم نو آیین مغان رسم کهن شد
شک نیست که از نیم نظر کار برآید
آن را که دلیل آصف اعجاز سخن شد
همسایگیش را اثر ابر بهارست
هم خانه گلستان شد و هم خار سمن شد
از یار و دیار ار نکنم یاد عجب نیست
از رشک من امسال غریبی به وطن شد
بر خاک درش جای شهیدان ندهد کس
لطفی است که کافور تن و عطر کفن شد
مهمان بهشتی مخور اندوه «نظیری »
نزهتگه حوران جنان بیت حزن شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالاتی شاعرانه و عاطفی میپردازد. شاعر comienza از زیباییهای طبیعی، مانند ابر بهاری و چمن، که بر زندگیاش سایه میافکنند، صحبت میکند. او احساساتی عمیق را تجربه میکند که مشابه حس شمع در برابر پروانه است و دلسوزی دیگری باعث جانبازیاش میشود.
شاعر تلاش میکند نظم و بلاغت را در آثارش به نمایش بگذارد و در عین حال به راحتی از تاثیرات بینظیر هنر و کلام میگوید. او به اثرات زیباییمانند دوست و دیار اشاره دارد و از حسرت و غریبگیاش در وطن سخن میگوید.
در نهایت، شاعر از خوبیهای بهشت و نیکو بودن محفل آنجا صحبت میکند و حسرتهایش را در راستای زیباییهای ناب موجود بیان میکند. به طور کلی، این شعر ترکیبی از احساسات عشق، غم، زیبایی و هجرت است.
هوش مصنوعی: زمانی که بهاری مثل ابر، بر سرم سایه افکنده، به هر طرف که نگاه میکنم، همه جا زیبا و خرم شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که شمع روشن میشود، پروانهها به سمت آن میآیند و به خاطر آتش دل شمع، جان خود را به خطر میاندازند. این وضعیت شمع نشاندهندهی عشق و جذابیت اوست که من را به بازی با احساساتم وادار میکند.
هوش مصنوعی: میخواستند نظم و بلاغت را به اوج بدهند، اما با تلاش و کوشش به نقطهای رسیدند که توانستند سخن را به بهترین شکل ارائه دهند.
هوش مصنوعی: بدون جام و نوشیدنی، هر کس دچار حالت مستی میشود، از زمانهای نو که مغها با آداب و رسوم جدید بهسر میبرند، در مقابل سنتهای قدیمی قرار گرفتهایم.
هوش مصنوعی: مسلماً با یک نگاه کوتاه میتوان به خواستهها رسید، اگر کسی سخن را به گونهای بیان کند که همانند دلایل آصف معجزهآسا باشد.
هوش مصنوعی: همسایه او تحت تأثیر بارشهای بهاری قرار گرفته است؛ به طوری که خانهاش به زیبایی گلستان تبدیل شده و همچنین جایی برای خار سمن هم شده است.
هوش مصنوعی: اگر از یاد یار و سرزمینم غافل شوم، جای تعجب نیست که امسال به خاطر حسادت من، غریبهای به وطن آمد.
هوش مصنوعی: هیچکس را بر خاک درگاه او جایی نیست، این احترامی است که برای شهیدان قائل هستند و تن کافورین و عطر کفن آنها را میسازد.
هوش مصنوعی: مهمان بهشتی نگران نباش، زیرا این مکان زیبا و دلنشین، جای غم و اندوه نیست. اینجا بهشت است و باید از شادی و لذت آن بهرهبرداری کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلفین تو پرحلقه و پربند و شکن شد
بند و شکن و حلقهٔ او توبه شکن شد
کارش همه فراشی و نقاشی بینم
فرّاش گل و لاله و نقاش سمن شد
آنکس که خبر یافت که مشک از ختن آرند
[...]
از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد
مستوری من توبه ی صد توبه شکن شد
در دیده بدل گشت سیاهی بسپیدی
نظاره که ریحان ترم برگ سمن شد
از باده ی صافم نگشاید دل روشن
[...]
گلزار به شهر آمد و بازار چمن شد
گوش همه کس محو غزل خوانی من شد
تا جیب گشادم که از آن نام برآرم
دیدم که صبا قاصد صد بیت حزن شد
هر دخل که می خواست کند دشمن حاسد
[...]
روزی که مرا موج نفس دام سخن شد
شدطوطی چرخ آینه وواله من شد
هر مد فغان کز دل پردرد کشیدم
شد شاخ گل وسر خط مرغان چمن شد
در خدمت آیینه دل صرف شدی کاش
[...]
رنجیدن تو باعث نومیدی من شد
پیراهن امید، مرا بی تو کفن شد
شاید که کسی گوش کند ناله ما هم
بایست همآواز به مرغان چمن شد
معموری منزل بود از صاحب منزل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.