گنجور

 
نظیری نیشابوری

گلزار به شهر آمد و بازار چمن شد

گوش همه کس محو غزل خوانی من شد

تا جیب گشادم که از آن نام برآرم

دیدم که صبا قاصد صد بیت حزن شد

هر دخل که می خواست کند دشمن حاسد

آمد به زبانش ز دل و مهر دهن شد

از ظلمت شب مرغ خروشان نشد امشب

هرچند که در بند پر و بال زدن شد

پر زورتر از باده تلخ است محبت

عشقی که برو سال گذر کرد کهن شد

الفت ده هجران و وصالست صبوری

مخموری من توبه ده توبه شکن شد

تا می شنوم حسن و وفا هر دو غریبند

عاشق نشنیدم که ز غربت به وطن شد

تا همسفر اشک خودم کار خراب است

هرجا که شدم در پی ویرانی من شد

هر زخم که برداشت ز ایام «نظیری »

نی چاک گریبان شد و نی جیب کفن شد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
امیر معزی

زلفین تو پرحلقه و پربند و شکن شد

بند و شکن و حلقهٔ او توبه شکن شد

کارش همه فراشی و نقاشی بینم

فرّاش گل و لاله و نقاش سمن شد

آن‌کس‌ که خبر یافت‌ که مشک از ختن آرند

[...]

بابافغانی

از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد

مستوری من توبه ی صد توبه شکن شد

در دیده بدل گشت سیاهی بسپیدی

نظاره که ریحان ترم برگ سمن شد

از باده ی صافم نگشاید دل روشن

[...]

نظیری نیشابوری

چون ابر بهاری به سرم سایه فکن شد

بر هر بر بومم که نظر کرد چمن شد

چون شمع که شد رهبر پروانه به آتش

دل سوزی او باعث جان بازی من شد

می خواست شود قایل نظمم به بلاغت

[...]

صائب تبریزی

روزی که مرا موج نفس دام سخن شد

شدطوطی چرخ آینه وواله من شد

هر مد فغان کز دل پردرد کشیدم

شد شاخ گل وسر خط مرغان چمن شد

در خدمت آیینه دل صرف شدی کاش

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
قدسی مشهدی

رنجیدن تو باعث نومیدی من شد

پیراهن امید، مرا بی تو کفن شد

شاید که کسی گوش کند ناله ما هم

بایست هم‌آواز به مرغان چمن شد

معموری منزل بود از صاحب منزل

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه