گنجور

 
نظیری نیشابوری

غیر من در پس این پرده سخن سازی هست

راز در دل نتوان داشت که غمازی هست

زخم کاریست صراحی و قدم برچینید

نیم بسمل شده ای را سر پروازی هست

بلبلان! گل ز گلستان به شبستان آرید

که درین کنج قفس زمزمه پردازی هست

گو که این صف شکنان قصد ضعیفان نکنند

که درین قافله گاهی قدراندازی هست

تو مپندار که این قصه به خود می گویم

گوش نزدیک لبم آر که آوازی هست

عشق بازیم به معشوق مجازی انداخت

کز نیازیم که با اوست به خود نازی هست

دی «نظیری » نرسیدست که امروز رود

صحبتی را بود انجام که آغازی هست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عرفی

خبری خواهم از آن کوی که اعزازی هست

ز برون عرض نیازی ، ز درون نازی هست

گاه گاهی به دعا یک دو بساطی در باز

عشق این شیوه ضرور است، دغابازی هست

های هایی ز من بلبل عشرت بشنو

[...]

صائب تبریزی

خلوت آینه را طوطی غمازی هست

هر کجا روی نهادیم سخنسازی هست

نیست مجنون وفادار مرا پای گریز

ورنه چون زور جنون سلسله پردازی هست

چشم نظارگیان تاب ندارد، ورنه

[...]

حزین لاهیجی

در پی دلشدگان غمزه ی طنازی هست

با خرابی زدگان، خانه براندازی هست

گرچه ما سبزهٔ خوابیدهٔ این گلزاریم

سر ما در قدم سرو سرافرازی هست

هرگز از خویش نکردیم سخن ساز، چو نی

[...]

اقبال لاهوری

گرچه شاهین خرد بر سر پروازی هست

اندرین بادیه پنهان قدر اندازی هست

آنچه ازکار فروبسته گره بگشاید

هست و در حوصلهٔ زمزمه پروازی هست

تاب گفتار اگر هست شناسائی نیست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه