عشق مرا زبان حکایت بریدنیست
مکتوب سر به مهر دلم ناشنیدنیست
رازی که در دلست ز دل بایدم نهفت
گل های ناشکفته این باغ چیدنیست
جلد و بیاض و دفترم از راز دل پر است
چشمم به هرچه می افتد از هم دریدنیست
از سینه تا به چند برآم فرو برم
این نیم قطره خون که ز مژگان چکیدنیست
خصم آن حریف نیست که دل کین کشد ازو
زین تیر نیم کش پر و پیکان کشیدنیست
گفتم مگر به منزل مقصود پی برم
یک بار چند گام به هر سو دویدنیست
چون یافت دل که بر سر راهی رسیده ام
ننشست از طلب که به آن کو رسیدنیست
رفتیم و ره به کنه جمالش نیافتیم
قانع نگشت دل به رسیدن که دیدنیست
دیدیم و دیدنش ز خودی بی خودی نداد
این زهر اگر به حوصله کند چشیدنیست
زین عشق صد بلاست «نظیری » فسانه چند
افسون خامشی به لب و دل دمیدنیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان عمق عشق و اسرار نهفته در دل میپردازد. او میگوید که عشقش قابل بیان نیست و رازهایی که در دل دارد، باید محفوظ بمانند. او به زیباییهای باغ و گلهای ناشکفته اشاره میکند و میگوید که احساساتش در دلش نهفته و هر آنچه به آن نگاه میکند، ناراحتکننده است. او از سختیهای عشق و تلاش برای رسیدن به معشوق صحبت میکند و میگوید که هرچه کوشش کند، نتوانسته به درک کامل عشق برسد. در نهایت، این عشق را پر از درد و بلا میداند و بر این باور است که خاموشی در برابر عشق، خود نوعی افسون است.
هوش مصنوعی: عشق من آنقدر عمیق و شخصیتدار است که نمیتوانم از آن سخن بگویم و آنچه در دل دارم، به اندازهای خصوصی و ارزشمند است که هیچکس نمیتواند آن را بشنود.
هوش مصنوعی: هر رازی که در قلب نهفته است، باید آن را در دل نگه داشت. گلهای ناشکفتهی این باغ، نشانههایی برای چیدن هستند.
هوش مصنوعی: کتاب و کاغذ و دفتر من از رازهای درونم پر است. چشمانم به هر چیزی که میافتد، درونش را شکافتی نمیبینند.
هوش مصنوعی: بخشی از دل درد و رنجی را که متحمل شدهام، نمیتوانم با این قطره خون که از چشمانم ریخته، به تصویر بکشم.
هوش مصنوعی: رقیب واقعی کسی نیست که با کینهورزی دلش را پر کند، چرا که نبرد و جنگیدن فقط با چرخش تیر و کمان نیست.
هوش مصنوعی: گفتم آیا میتوانم به مقصدی که میخواهم برسم؟ ولی فهمیدم که فقط کافی نیست که مرتب به این سو و آن سو بروم.
هوش مصنوعی: وقتی دل متوجه شد که به مقصدی نزدیک شدهام، از جستجو و تلاش بازنایستاد، چون هنوز به هدف نرسیدهام.
هوش مصنوعی: ما رفتیم و نتوانستیم به عمق زیبایی او برسیم، دل ما از اینکه فقط او را دیدیم راضی نشد، زیرا او چیزی فراتر از مشاهده است.
هوش مصنوعی: ما مشاهده کردیم که دیدن او باعث شد از خود بیخود شویم و این زهر، اگر با حوصله چشیده شود، خوشطعم است.
هوش مصنوعی: عشق باعث بروز مشکلات زیادی میشود. «نظیری» میگوید که داستانها و افسانهها، سکوتی پر از معنا در قلب و ذهن به وجود میآورند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در میزنم چه شد که گشایش پدید نیست
قفل مرا معاملهای با کلید نیست
صد ابر رحمت آمد و دل شبنمی ندید
گویا که این گیاه خدا آفرید نیست
سهو کتاب رسم فزون از حدست لیک
[...]
امید دلگشاییم از ماه عید نیست
این قفل بسته، گوش به زنگ کلید نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.