داغ دل در عشق افسردن نمیداند که چیست
لاله این باغ پژمردن نمیداند که چیست
خنده بر حالم مزن کاین گریه هرکس را گرفت
دامن از خون دل افشردن نمیداند که چیست
عشق از یک تاختن به نگاه دل تاراج کرد
صبر بیدل حمله آوردن نمیداند که چیست
باغبان دهر نخل عمر را آبی نداد
کاشتن دانسته پروردن نمیداند که چیست
ترک خصمی کن که دارد خوی افعی روزگار
نیست تا آزرده آزردن نمیداند که چیست
غنج و افسون زلیخا کار در یوسف نکرده
هرکه دل درباخت دل بردن نمیداند که چیست
عشرت تنگ دل ما نورس هر گلشن است
غنچه برگ عیش گستردن نمیداند که چیست
از حجاب امشب «نظیری » باده بر سجاده ریخت
پارسا آداب می خوردن نمیداند که چیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف درد و غم ناشی از عشق میپردازد. شاعر بیان میکند که دل سوخته از عشق نمیداند چه احساسی دارد و گل لاله در باغ پژمرده نمیتواند مفهوم پژمردن را درک کند. او از دیگران میخواهد که به او نخندند، چرا که این گریه و غم، حالتی همگانی دارد. عشق، در یک نظر، دل را غارت میکند و صبر بدون دل، در برابر این عشق، هیچ نمیداند.
در ادامه، شاعر از نخل عمر که بدون آب مانده و عدم آگاهی باغبان از چگونگی پرورش زندگی مینالد. او توصیه میکند که در برابر دشمنیهای روزگار، باید آرامش داشت، زیرا کسی که به دیگران آزار میرساند، خود نیز آزار دیده است. همچنین اشاره میکند که زلیخا با تمامی افسونگریاش هم نتوانست قلب یوسف را بدست آورد و این نشان از عمق عشق و تعلق دارد.
در نهایت، شاعر به شادمانیهای زندگی و لذتهایی که برخی از آنها را نمیشناسند، اشاره میکند و به این نکته میپردازد که چگونه در شب، باده نوشی آدابی خاص دارد که برخی از آن آگاه نیستند.
هوش مصنوعی: دل آتشین ناشی از عشق، نمیداند که چه دردی دارد و درخت لاله این باغ نیز نمیداند که چرا پژمرده است.
هوش مصنوعی: به حالت من نخند؛ زیرا این اشکها هر کسی را درگیر خود کرده است و کسی نمیداند که چه غم عمیقی در دل نهفته است.
هوش مصنوعی: عشق در یک لحظه، با نگریستن به دل، صبر را از بیدل ربود. این احساس نمیداند که چه نوع حملهای است.
هوش مصنوعی: باغبان زمان به درخت عمر ما آبی نداده و نمیداند که چطور باید آن را پرورش دهد، حتی اگر کاشتن را بلد باشد.
هوش مصنوعی: در اینجا به کسی توصیه میشود که از دشمنی که به مانند افعی است دوری کند، زیرا او درک نمیکند که آزار دیگران چه معنایی دارد و در نتیجه نمیتواند از آن عذابها بگذرد. در واقع، باید از مواجهه با افرادی که مضر هستند و حس همدردی ندارند پرهیز کرد.
هوش مصنوعی: زلیخا با لطافت و جاذبهاش نتوانسته است یوسف را به خود جذب کند. افرادی که دل به عشق میسپارند، نمیدانند که واقعاً دل بردن چیست و چگونه باید آن را انجام داد.
هوش مصنوعی: عزیزم، زندگی خوشیهای کوتاه و محدود ما همچون تازهرویی در باغی است که نمیداند چه لذتی در گستردن برگهای خود نهفته است. غنچهای که هنوز نمیداند خوشی و شادی چه معنایی دارد.
هوش مصنوعی: امشب، «نظیری» از پردهنشینی بیرون آمد و شراب را بر سجاده پاشید. مرد پارسا، آداب نوشیدن را نمیداند که چیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
داغ عمر رفته افسردن نمیداند که چیست
آتش این کاروان، مردن نمیداند که چیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.