بهشت و حور، بی وصلت، حرام است اهل معنی را
کزان وصل تو مقصود است مشتاق تجلی را
قیامت گر بیندازی ز قامت سایه طوبی
به زیر سایه بنشانند اهل روضه، طوبی را
جمالت گرنه در جنت نماید جلوه ای هر دم
کند سوز دل عارف سقر، فردوس اعلی را
غم دنیا و فکر دین نگنجد در دل عارف
که بی سودا سری باید هوای دین و دنیی را
در آن منزل که مهمان شد خیال دیدن رویت
نباشد جای گنجیدن غم دنیی و عقبی را
ز نور شمع رخسارش فروغی بود در عیسی
از این معنی به معبودی پرستیدند عیسی را
جمالت نیست آن صورت که در فکر آورد مانی
چه صورت نقش می بندد در این اندیشه مانی را
به قطع «من لدن » از نار زلف و عارضت زانرو
«اناالله العزیز» آمد جواب از نار، موسی را
رخ لیلی شنیدستم که مجنون را کند مجنون
چه حسن است این «تعالی الله » که مجنون کرد لیلی را
سلاطین جهان، یعنی گدایان سر کویت،
به چشم اندر نمیآرند تاج و تخت کسری را
جفای مدعی سهل است و جور و طعنه دشمن
نظر چون با نسیمی هست فضل حق تعالی را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیم عمیق عرفانی و عشق به خداوند اشاره دارد. شاعر به بیان این موضوع میپردازد که بهشت و حور بدون وصال به معشوق حقیقی حرام است و تنها در وصال اوست که حقیقت و زیبایی نمایان میشود. او بیان میکند که در قیامت، کسانی که به بهشت میروند باید در مقابل جمال الهی قرار گیرند و این زیبایی باید مایه آرامش دل عارفان باشد. همچنین شاعر به ناپایداری غمهای دنیوی و اهمیت احساس عشق و وصال به خدا در دل عارفان اشاره میکند. او به زیبایی چهره خداوند و تأثیر آن بر دلها و جانها میپردازد و آن را بالاتر از هر تصویری میداند که در ذهن میگنجد. در نهایت، شاعر به اینکه سلاطین دنیا در برابر عشق و زیبایی الهی، مانند گدایان به نظر میرسند، و این عشق میتواند همهی غمها و مشکلات را در دیده خداوند کوچک کند، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: بهشت و حور در اینجا بدون وصل و ارتباط با معشوق، بیفایده و غیرمجاز است. برای اهل معنا، هدف اصلی همان وصال و پیوند با محبوب است و کسی که به تجلی معشوق علاقهمند است، تنها به این وصل اهمیت میدهد.
هوش مصنوعی: اگر قیامت را به زمین بیندازند و از قامت تو سایهای بیفتد، اهل بهشت سایه درخت طوبی را زیر سایه تو قرار خواهند داد.
هوش مصنوعی: اگر زیباییات در بهشت هم نمایان شود، باز هم هر لحظه دل عارف را میسوزاند، چرا که او آرزوی بهشت برین را دارد.
هوش مصنوعی: غم و فکر دنیا و دین در دل عارف جا نمیشود، زیرا او باید ذهنش مشغول تعالیم دین و عشق باشد و نه به امور دنیوی.
هوش مصنوعی: در آن جایی که به یاد تو هستم و فکر دیدن رویت را میکنم، جا برای غمهای دنیوی و مشکلات آخرت نیست.
هوش مصنوعی: چهره او مانند نوری از شمع میدرخشید، و این نور باعث شد که مردم عیسی را به عنوان یک معبود بپرستند.
هوش مصنوعی: زیبایی تو آن صورتی نیست که در ذهن میآورد، بلکه آنچه در فکر میگذرد، تصویری است که مانی را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: به طور قطع، از آتش زلف و چهرهات، جواب «من هستم خداوند عزیر» به موسی رسید.
هوش مصنوعی: گفته شده که زیبایی لیلی به قدری زیاد بوده که مجنون را دیوانه کرده است. این نکته که مجنون به خاطر این زیبایی به حالت جنون درآمده، نشان از عظمت و زیبایی فوقالعادهی لیلی دارد.
هوش مصنوعی: سلاطین و پادشاهان دنیا، مانند افرادی هستند که در کنار خیابان منتظر تو هستند و به آنچه که باعث برتری و مقام در دیگران میشود، مانند تاج و تخت کسری، اهمیتی نمیدهند.
هوش مصنوعی: ناراحتی و بدرفتاری کسانی که خود را رقیب میدانند، چندان اهمیت ندارد و ظلم و سرزنش دشمنان نیز مسالهای بزرگ نیست؛ زیرا وقتی که نعمتها و رحمتهای خداوند بر ما میوزد، همه این مشکلات به نظر بیاهمیت میآیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز زلفت زنده میدارد صبا انفاس عیسی را
ز رویت میکند روشن خیالت چشم موسی را
سحرگه عزم بستان کن صبوحی در گلستان کن
به بلبل میبرد از گل صبا صد گونه بشری را
کسی با شوق روحانی نخواهد ذوق جسمانی
[...]
بیا ای موسیی کز کف عصا سازی تو افعی را
به فرعونان خود بنما کرامتهای موسی را
به یکدم ای بهار جان، کنی سرسبز عالم را
ببخشی میوهٔ معنی درخت خشک دعوی را
بده هر میوه را بویی، روان کن هر طرف جویی
[...]
زهی با صورت خوبت تعلق اهل معنی را
ز نقش روی تو زینت نگارستان دنیی را
درین ویرانه قالب ندارد جانم آرامی
که دل بردی بدان صورت سراسر اهل معنی را
مرا روی تو محبوبست همچون مال قارون را
[...]
اگر حُسن تو بگشاید، نقاب از چهره دعوی را
به گِل رضوان بر انداید، درِ فردوس اعلی را
وگر سروِ سر افرازت، ز جنّت، سایه بردارد
دگر برگ سر افرازی، نباشد شاخ طوبی را
بهار عالم حُسنت، جهان را تازه میدارد
[...]
برابر طور عشق ای دل ببین نور تجلی را
که تا بیخود شوی از خود بدانی طور و موسی را
مرا دعوت مکن واعظ بحوران از قصور خود
که ما دیدار میخواهیم نه دنیا(و) نه عقبی را
ترا گردیده مجنون نباشد کی توانی دید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.