گنجور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
انوری

دلبر ز وفا و مهر یکسر بگذشت

تا کار دلم ز دست دلبر بگذشت

چون دید کزو قدم بر آتش دارم

بگذاشت مرا و آبم از سر بگذشت

مهستی گنجوی

کار از لب خشک و دیده تر بگذشت

تیر ستمت ز جان و دل بر بگذشت

آبیم نمود بس تنک آتش عشق

چون پای بر آن نهادم از سر بگذشت

عطار

زانگه که دلم بر آن سمن بر بگذشت

هر دم بر من به درد دیگر بگذشت

با آنکه ز عشق هیچ آبم بنماند

بنگر که چگونه آبم از سر بگذشت

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه