ای شرم زده غنچهٔ مستور از تو
حیران و خجل نرگس مخمور از تو
گل با تو کجا برابری یارد کرد
کو رنگ ز مه دارد و مه نور از تو
|
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
|
راهنمای نوار ابزار |
|
|
پیشخان کاربر |
|
|
اشعار و ابیات نشان‌شدهٔ کاربر |
|
|
اعلان‌های کاربر |
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
|
لغزش به پایین صفحه |
|
|
لغزش به بالای صفحه |
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شماره‌گذاری خطوط |
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
|
نشان کردن شعر جاری |
|
|
ویرایش شعر جاری |
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
|
شعر یا بخش قبلی |
|
|
شعر یا بخش بعدی |
ای شرم زده غنچهٔ مستور از تو
حیران و خجل نرگس مخمور از تو
گل با تو کجا برابری یارد کرد
کو رنگ ز مه دارد و مه نور از تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسی عمیق و تفاوت‌های زیبایی میان گل‌ها و محبوبه‌ای خاص می‌پردازد. شاعر به «غنچه» و «نرگس» اشاره می‌کند که تحت تأثیر زیبایی و شگفتی معشوق، احساس شرم و حیرت دارند. همچنین، گفته می‌شود که گل‌ها به پای زیبایی و نور معشوق نمی‌رسند و نمی‌توانند با آن رقابت کنند. در کل، این شعر به تجلیل از زیبایی و جذابیت خاص محبوبه می‌پردازد.
هوش مصنوعی: ای غنچهٔ شرمگینی که از تو شگفت زده و خجالت‌زده است، نرگس مست و خمار نیز به خاطر تو اینگونه شده است.
هوش مصنوعی: گل نمی‌تواند با تو برابر باشد، چرا که گل رنگ و زیبایی‌اش را از ماه می‌گیرد، در حالی که ماه روشنی و نورش را از تو دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شَرم‌زده غنچه‌ی مَستور از تو
حیران و خِجِل، نرگسِ مَخمور از تو
همین شعر » بیت ۱
ای شرم زده غنچهٔ مستور از تو
حیران و خجل نرگس مخمور از تو
ای شعلهٔ طور طور پر نور از تو
وی مست به نیم جرعه منصور از تو
هر شیئ جهان جهان منشور از تو
من از تو و مست از تو و مخمور از تو
ای راحت سینه، سینه رنجور از تو
وی قبلهٔ دیده، دیده مهجور از تو
با دشمن من ساخته‌ای دور از من
با دوری تو سوخته‌ام دور از تو
گر نفس شود تمام مقهور از تو
عقلت گوید که چشم بد دور از تو
ور نجم هداش بر تو باشد باشی
آن بدر که خورشید برد نور از تو
ای شَرم‌زده غنچه‌ی مَستور از تو
حیران و خِجِل، نرگسِ مَخمور از تو
گُل با تو برابری کجا یارَد کرد؟
کـ‌او نور زِ مَه دارد و مَه نور از تو!
ای راحت سینه سینه رنجور از تو
وی قبله دیده دیده مهجور از تو
با دشمن من ساخته ای دوراز من
وزدروی تو سوخته ام دور از تو
معرفی ترانه‌هایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیه‌ای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیه‌گذاری باید در گنجور نام‌نویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.