بیا که تا اثری از وجود من بر جاست
ترا چو نور بصر در میان جانم جاست
چو جای سرو سهی در کنار چشمه بود
درون چشمت اگر جای کردهایم رواست
همه هدایت و لطف و وفا ز جانب توست
همه ضلالت و جور و چفا ز جانب ماست
مپوش روی چو بر تو گذر کند درویش
که چشم اهل بصر بر کمال صنع خداست
اگر چه سرو بسی با تو سر فرازی کرد
ندید فایده چون دست قامتت بالاست
تو را میان جان جای کردهام چو الف
ز تو چه مایه نهان دارم، این حکایت ماست
چو ترک چشم تو عقلم بدید گوشه گرفت
کسی که پیش کماندار مست رفت خطاست
ضرورت است به سختی میان بادیه مرد
از آنکه غایت بیدای عشق ناپیداست
رقیب گفت که ناصر ز عشق سر برود
به زلف دوست که در سر مرا همین سوداست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عمیقترین احساسات عاشقانه و ارتباط نزدیک بین عاشق و معشوق صحبت میکند. شاعر بیان میکند که معشوقش در وجود او جا دارد و او چکیده تمام نور و حقیقت است. او عشق را به چشمان معشوق تشبیه میکند و به تأثیر عظیم محبت او بر زندگیاش اشاره مینماید. همچنین، شاعر به کنکاش در خود و عشق میپردازد و به این نتیجه میرسد که در عشق، همواره با چالشها و سختیها روبروست. او در نهایت احساس میکند که عشق به معشوقش او را به اوج میبرد و هیچ چیز نمیتواند او را از این عشق دور کند.
هوش مصنوعی: بیایید تا زمانی که هستی من هنوز حس میشود، تو در درون من مثل روشنی چشم هستی.
هوش مصنوعی: اگر سرو بلند و زیبایی در کنار چشمهای قرار دارد، جای این را در چشمان تو هم میتوانیم پیدا کنیم و این کاملاً مناسب است.
هوش مصنوعی: تمام هدایت، مهربانی و وفاداری از سوی تو به ما میرسد، اما همه گمراهی، ظلم و بدیها از جانب ما ناشی میشود.
هوش مصنوعی: هرگز بر روی خود پرده نزن، زمانی که درویشی از کنارت میگذرد؛ چرا که چشمهای بینای اهل بصیرت، همواره به زیباییهای آفرینش خداوند توجه دارد.
هوش مصنوعی: هرچند که زیبایی و قامت تو باعث شناسایی و تحسین بسیاری شده است، اما هیچکدام از این تحسینها به خوبی بلندی قامت تو نیستند.
هوش مصنوعی: من تو را در قلب خود جا دادهام و به خاطر تو چیزهای پنهانی زیادی در درونم دارم، این داستان ماست.
هوش مصنوعی: وقتی چشم تو را دیدم، عقل و خرد من به خود فرار کرد. این نشان میدهد که کسی که به سوی کمانداری مست میرود، در حقیقت مرتکب اشتباهی بزرگ شده است.
هوش مصنوعی: ضرورتی است که در سختیها و دشواریها، مردی باید بایستد و مقاومت کند، زیرا هدف نهایی و واقعی عشق، برای او معلوم و مشخص نیست.
هوش مصنوعی: رقیب گفت که ناصر (شخصی) از عشق دچار درد و رنج میشود، اما من به این نتیجه رسیدهام که ارزشش را دارد، چرا که عشق به زلف دوست (محبوب) برای من مهمتر از همه چیز است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز راستی و بلندی که مر ترا بالاست
به وصفت اندر، معنی بلند گردد و راست
اگر بزرگی و جاه و جلال در درم است
ز کردگار بر آن مرد کم درم ستم است
نداد داد مرا چون نداد گربه مرا
تو را از اسپ و خر و گاو و گوسفند رمه است
یکی به تیم سپنجی همی نیابد جای
[...]
در قناعت و توفیق دین و مذهب راست
بروزگار تو ، ای فخر کاینات ، کراست؟
برون ز راه تو هر راه کاندر آفاقست
غریق بیم و امید و اسیر روی و ریاست
فزایش سخن و نکتۀ بدیع تو را
[...]
سرشگ ابر بکردار لؤلؤ لالاست
نسیم باد بکردار عنبر ساراست
سپاه برف رمید و سپاه لاله رسید
خروش زاغ نشست و خروش فاخته خاست
بهر کجا نگری پیش چشم تو گهر است
[...]
بنظم و نثر کسی را گر افتخار سزاست
مرا سزاست که امروز نظم و نثر مراست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.